کلمه جو
صفحه اصلی

illegitimacy


معنی : حرامزادگی، غیر مشروعی
معانی دیگر : غیرقانونی بودن، عدم مشروعیت

انگلیسی به فارسی

غیر مشروعی، حرامزادگی


انگلیسی به انگلیسی

• bastardy; unlawfulness
illegitimacy is the fact of being born illegitimate.

مترادف و متضاد

حرامزادگی (اسم)
bastardization, bastardy, illegitimacy

غیر مشروعی (اسم)
illegitimacy

illegitimateness


Synonyms: bastardy, bastardism, illegitimation


جملات نمونه

1. his illegitimacy was kept secret
حرامزادگی او را سری نگاهداشتند.

2. There is less stigma attached to illegitimacy now than there used to be.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر ننگ کمتری نسبت به illegitimacy وجود دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، نسبت به مواردی که در گذشته وجود دارد، ناهماهنگی بیشتری وجود دارد

3. Illegitimacy no longer carries the same social stigma.
[ترجمه ترگمان]illegitimacy دیگر یک ننگ اجتماعی را تحمل نمی کند
[ترجمه گوگل]اظهار بی قانونی دیگر هیچ گاه اجتماعی را تحمل نمی کند

4. Likewise, harsh measures to discourage illegitimacy will also have effect.
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، اقدامات سخت گیرانه ای برای دلسرد کردن illegitimacy نیز موثر خواهد بود
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، اقدامات سختگیرانه برای جلوگیری از غیرقانونی نیز تاثیر می گذارد

5. There is a new insistence on the illegitimacy of debts incurred by military dictatorships and other repressive regimes.
[ترجمه ترگمان]یک اصرار جدید در مورد عدم مشروعیت قرض های ناشی از حکومت های دیکتاتوری نظامی و دیگر رژیم های سرکوب کننده وجود دارد
[ترجمه گوگل]اصرار جدیدی بر غیر قانونی بودن بدهی های دیکتاتوری نظامی و سایر رژیم های سرکوبگر وجود دارد

6. Violent crime rates have tripled, and overall illegitimacy rates have jumped from 3 percent to 30. 1 percent.
[ترجمه ترگمان]میزان جرائم خشونت آمیز سه برابر شده است و میزان شیوع کلی آن ها از ۳ درصد به ۳۰ درصد افزایش یافته است ۱ درصد
[ترجمه گوگل]میزان جرایم خشونت آمیز سه برابر شده است و نرخ غیرقانونی کلی از 3 درصد به 30 درصد افزایش یافته است

7. The Soviet leadership openly proclaimed the illegitimacy of military bases on foreign territories only after the death of Stalin.
[ترجمه ترگمان]رهبری شوروی علنا مشروعیت پایگاه های نظامی در مناطق خارجی را تنها پس از مرگ استالین اعلام کرد
[ترجمه گوگل]رهبری اتحاد جماهیر شوروی آشکارا اعلام کرد که غیرقانونی بودن پایگاه های نظامی در سرزمین های خارجی تنها پس از مرگ استالین است

8. From this stemmed the rise in illegitimacy.
[ترجمه ترگمان]از این وضع ناشی از عدم مشروعیت نظام بود
[ترجمه گوگل]از این سبب افزایش غیرقانونی شد

9. Illegitimacy rates are soaring.
[ترجمه ترگمان]نرخ illegitimacy در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]نرخ غیرقانونی افزایش می یابد

10. These include illegitimacy, family breakdown and reconstitution, social class, unemployment, poverty, and ethnicity.
[ترجمه ترگمان]این شامل عدم مشروعیت، تخریب خانواده و بازسازی، طبقه اجتماعی، بیکاری، فقر و قومیت است
[ترجمه گوگل]اینها شامل نامشروع بودن، تجزیه خانواده و بازسازی، طبقه اجتماعی، بیکاری، فقر و قومیت است

11. By 199 the white rate of illegitimacy was up to 22 percent and the black rate had soared to 68 percent.
[ترجمه ترگمان]تا ۱۹۹ درصد سقوط کرده و نرخ سیاه تا ۶۸ درصد افزایش داشته است
[ترجمه گوگل]در سال 199 میزان سفیدپوشت غیر قانونی تا 22 درصد و نرخ سیاه به 68 درصد افزایش یافت

12. There is less stigma illegitimacy now than there used to be.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر ننگ اجتماعی کم تر از آن چیزی است که در حال حاضر وجود دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر کمتر غیرقانونی بودن شرم آور است

13. Contractual subject shall not bear illegitimacy or violate public code of conduct.
[ترجمه ترگمان]موضوع قراردادی عدم مشروعیت یا نقض قوانین عمومی رفتاری را تحمل نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]موضوع قراردادی نباید غیرقانونی باشد یا کد عمومی رفتار را نقض کند

14. It encouraged marriage and children, and frowned on illegitimacy and women at work.
[ترجمه ترگمان]ازدواج و بچه دار شدن را تشویق می کرد و به illegitimacy و زنان در سر کار می نگریست
[ترجمه گوگل]این ازدواج و فرزندان را تشویق می کند و از عدم مشروعیت و زنان در محل کار خلاص می شود

15. There's an argument between objective illegitimacy and subjective illegitimacy in criminal Illegitimacy of continental law system.
[ترجمه ترگمان]بین عدم مشروعیت عینی و عدم مشروعیت ذهنی در نظام کیفری قاره ای بحث و مشاجره وجود دارد
[ترجمه گوگل]استدلال بین غیر قانونی بودن عقیده و غیرقانونی بودن ذهنی در غیر قانونی بودن قانون کیفری قومی وجود دارد

His illegitimacy was kept secret.

حرام‌زادگی او را سری نگاه‌داشتند.



کلمات دیگر: