کلمه جو
صفحه اصلی

in order that


معنی : برای اینکه، برای
معانی دیگر : تا این که، به منظور

انگلیسی به فارسی

تا اینکه، برای اینکه


انگلیسی به انگلیسی

• so that, in order to

مترادف و متضاد

برای اینکه (حرف اضافه)
for, in order that

برای (حرف اضافه)
on, to, toward, for, for the sake, in order that

جملات نمونه

1. A state which dwarfs its men,in order that they may be more docile instruments in its hands even for beneficial purposes will find that with small men no great thing can really be accomplished.
[ترجمه ترگمان]دولتی که مردان خود را کوچک می کند تا شاید ابزار docile در دست آن باشد، حتی برای اهداف مفید، پیدا خواهد کرد که با مردان کوچک هیچ کار بزرگی نمی تواند انجام شود
[ترجمه گوگل]دولت ای که مردان خود را نابود می کند، به طوری که ممکن است ابزارهای مودبانه در دستان آنها حتی برای اهداف سودمند نیز پیدا کند که با مردان کوچک، هیچ چیز عالی نمی تواند انجام شود

2. In order that every student might understand it, the teacher explained that passage again and again.
[ترجمه ترگمان]به ترتیبی که هر دانش آموز می توانست آن را درک کند، معلم آن مسیر را بارها و بارها توضیح داد
[ترجمه گوگل]به منظور اینکه هر دانش آموز بتواند آن را درک کند، معلم آن را دوباره و دوباره توضیح داد

3. Would you add in these items, please, in order that we complete the list?
[ترجمه ترگمان]آیا شما می توانید این موارد را اضافه کنید، لطفا، لطفا این فهرست را تکمیل کنید؟
[ترجمه گوگل]لطفا این موارد را در این مورد اضافه کنید تا فهرست کامل را تکمیل کنیم؟

4. In order that training should be effective it must be planned systematically.
[ترجمه ترگمان]برای اینکه آموزش باید موثر باشد، باید به صورت سیستماتیک برنامه ریزی شود
[ترجمه گوگل]به منظور آموزش موثر باید آن را منظم برنامه ریزی کرد

5. She repeated the instructions slowly in order that he should understand.
[ترجمه ترگمان]او دستورها را به آرامی تکرار کرد تا او بتواند درک کند
[ترجمه گوگل]او دستورالعمل ها را به آرامی به طوری که او باید درک کند، تکرار کرد

6. In order that training be effective . . .
[ترجمه ترگمان]برای اینکه آموزش موثر باشد
[ترجمه گوگل]به منظور آموزش موثر است

7. He left early in order that he should/would/might arrive on time.
[ترجمه ترگمان]او زود رفت تا به موقع برسد \/ ممکن است به موقع برسد
[ترجمه گوگل]او زود گذشت تا بتواند به موقع وارد شود

8. We only married in order that the child should be legitimate.
[ترجمه ترگمان]ما فقط با این ترتیب ازدواج کردیم که کودک باید مشروع باشد
[ترجمه گوگل]ما فقط ازدواج کردیم تا کودک باید مشروع باشد

9. All those concerned must work together in order that agreement can be reached on this issue.
[ترجمه ترگمان]تمامی کسانی که نگران هستند باید با یکدیگر هم کاری کنند تا توافقنامه در این مورد به توافق برسد
[ترجمه گوگل]همه کسانی که نگرانند باید با هم کار کنند تا توافق در مورد این موضوع به دست آید

10. She believes that it was right to leave in order that somebody more deserving could receive her place.
[ترجمه ترگمان]او معتقد است که حق با او ست که به این ترتیب از اینجا خارج شود تا کسی بهتر از او بتواند جای او را بگیرد
[ترجمه گوگل]او معتقد است که این حق را داشت که به جای آنکه کسی با ارزش تر بتواند جای او را دریافت کند، ترک کرد

11. The technical department provided a base for him in order that he could pursue Technical Studies over and above normal classes.
[ترجمه ترگمان]بخش فنی پایگاهی برای او فراهم کرد تا بتواند مطالعات فنی را بیش از حد معمول انجام دهد
[ترجمه گوگل]اداره فنی پایگاهی برای او فراهم کرد تا بتواند مطالعات فنی بیش از طبقات طبیعی را دنبال کند

12. This wage is used to support workers in order that they can continue to exert labour-power week in week out.
[ترجمه ترگمان]این دست مزد برای حمایت از کارگران به کار می رود تا آن ها بتوانند به اعمال شاقه در هفته در هفته ادامه دهند
[ترجمه گوگل]این دستمزد برای حمایت از کارگران به کار می رود تا بتوانند در هفته به کار خود ادامه دهند

13. Nowadays we need the iron fist of policing in order that we might sleep soundly in our beds.
[ترجمه ترگمان]امروز ما به مشت آهنین خودشان احتیاج داریم تا بتوانیم در بس تر خواب راحت بخوابیم
[ترجمه گوگل]امروز ما به مشت مشت پلیس نیاز داریم تا بتوانیم در تخت هایمان به طور صحیح بخوابیم

14. The latter tend to offer less favourable terms, in order that they may have a slice of the cake.
[ترجمه ترگمان]دومی تمایل دارد شرایط کمتری را ارائه دهد، به منظور اینکه آن ها یک تکه کیک داشته باشند
[ترجمه گوگل]آنها تمایل به ارائه شرایط نامناسب دارند تا بتوانند یک تکه کیک بپوشند

15. They should be numbered on all drafts in order that revisions will be easily referred to in the writing process.
[ترجمه ترگمان]آن ها باید در همه نسخه های خطی شماره گذاری شوند تا تجدید نظر به راحتی در فرآیند نوشتن به آن ها ارجاع شود
[ترجمه گوگل]آنها باید بر روی تمام پیش نویس ها شماره گذاری شوند تا تجدیدنظر به راحتی در فرایند نوشتن به آنها اشاره شود

پیشنهاد کاربران

به منظور اینکه
تا اینکه


کلمات دیگر: