1. the improbability of rain
عدم احتمال باران
2. Don't worry about such improbabilities as floods and earthquakes.
[ترجمه ترگمان]در مورد چنین غیرمحتمل بودن سیل و زلزله نگران نباشید
[ترجمه گوگل]نگران نباشید در مورد چنین ناگواری به عنوان سیل و زلزله
3. The length of the piece tends to display the soft spots of dystopian fiction: plot improbabilities, claustrophobic metaphors.
[ترجمه ترگمان]طول قطعه تمایل دارد نقاط نرم داستان تخیلی را نمایش دهد: داستان غیرمحتمل بودن، استفاده از استعاره
[ترجمه گوگل]طول قطعه به نظر می رسد نقاط نرم از داستان داستانی: نادرست طرح، استعاره claustrophobic
4. There is a vast range of mathematically calculable improbabilities way outside the range of the spotlight.
[ترجمه ترگمان]دامنه وسیعی از زمینه های ریاضی calculable را در خارج از محدوده مرکز توجه قرار می دهد
[ترجمه گوگل]طیف وسیعی از روش های غیر قابل سنجش ریاضی محاسبه شده در خارج از محدوده نورافکنی وجود دارد
5. He is a man who stumbles through life going through various coincidences and improbabilities.
[ترجمه ترگمان]او مردی است که از طریق اتفاقات و جنبه های غیرمحتمل مختلف از زندگی عبور می کند
[ترجمه گوگل]او مردی است که از طریق زندگی با گذشت از هماهنگی های مختلف و غیر ممکن است
6. Given the improbability of a hard landing in China, the swings of sentiment towards its economy are difficult to understand.
[ترجمه ترگمان]با توجه به احتمال فرود سخت در چین، درک احساسات نسبت به اقتصاد آن دشوار است
[ترجمه گوگل]با توجه به عدم احتمالی فرود سخت در چین، نوسانات احساسات نسبت به اقتصاد آن بسیار دشوار است
7. The improbability and feebleness of the interaction are offset by the sheer number of particles. After all, dark matter is thought to dominate the galaxy.
[ترجمه ترگمان]The و feebleness برهمکنش با تعداد محض ذره خنثی می شوند هر چه باشد، ماده تاریک بر این کهکشان غالب است
[ترجمه گوگل]نامطلوب بودن و ناتوانی تعاملات توسط تعداد زیادی از ذرات جبران می شود بعد از همه، به نظر می رسد ماده تاریک کهکشان را تحت سلطه قرار دهد
8. Impossibility should never be confused with improbability.
[ترجمه ترگمان]Impossibility هرگز نباید با improbability اشتباه گرفته شوند
[ترجمه گوگل]هرگز نباید با نامطلوب اشتباه گرفته شود
9. When you actually see the improbability, accepting yourself and loving yourself happens. You don't accept or love, it just happens.
[ترجمه ترگمان]زمانی که در واقع the را می بینید، خود را پذیرفته و دوست دارید که این اتفاق بیفتد شما قبول یا عشق نمی کنید، فقط اتفاق می افتد
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما واقعا نامطلوب را مشاهده می کنید، پذیرفتن خود و دوست داشتن خودتان اتفاق می افتد شما قبول یا دوست ندارید، فقط اتفاق می افتد
10. And improbability without breaking out of realm of possibilities.
[ترجمه ترگمان]و improbability بدون اینکه از محدوده احتمالات خارج شود
[ترجمه گوگل]و نامعقول بودن بدون شکستن از قلمرو امکانات
11. Their abruptness and improbability made us sick.
[ترجمه ترگمان]غیر منطقی اونا ما رو از هم جدا کرد
[ترجمه گوگل]ناگهانی و نامطلوب آنها باعث بیماری ما شد
12. Such narratives cannot be identified, unless the improbability of the events occurring as related be shown.
[ترجمه ترگمان]این داستان ها را نمی توان شناسایی کرد مگر این که این رخدادها اتفاق بیافتد
[ترجمه گوگل]چنین روایاتی نمیتواند شناسایی شود مگر آنکه احتمال وقوع رویدادهای مرتبط با آن نشان داده شود
13. The state of being unlikely orimprobable; improbability.
[ترجمه ترگمان]حالت غیر محتمل بودنش غیرممکن است
[ترجمه گوگل]وضعیت نامطلوب بودن ممکن است؛ باور نکردنی
14. Aside from the improbability of such an even occurring, the dry, hot surface of the musket ball would hardly be a hospitable vector for sperm.
[ترجمه ترگمان]جدا از احتمال وقوع چنین even، سطح داغ و داغ توپ تفنگ به سختی می تواند یک بردار مهمان نواز برای اسپرم باشد
[ترجمه گوگل]به غیر از غیر ممکن بودن چنین حتی اتفاق می افتد، سطح خشک و گرم از توپ تفنگ به سختی می تواند یک برنده مهمان نوازی برای اسپرم است