کلمه جو
صفحه اصلی

jettison


معنی : بدریا ریزی کالای کشتی، بیرون افکندن، از شر چیزی راحت شدن
معانی دیگر : دور انداختن، برآب افکندن، بر افکندن، آب افکند کردن، کنار گذاشتن، (هنگام خطر برای کشتی و هواپیما و غیره: بیرون انداختن محموله برای سبک سازی) آب افکند، دریا افکند، برون افکند، رجوع شود به: jetsam

انگلیسی به فارسی

بدریا ریزی کالای کشتی، (مجازا) از شر چیزی راحت شدن، بیرون افکندن


جتستون، بدریا ریزی کالای کشتی، بیرون افکندن، از شر چیزی راحت شدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: jettisons, jettisoning, jettisoned
(1) تعریف: to throw (objects) from a ship or airplane to lighten or stabilize it, as in a storm.
مترادف: deep-six
مشابه: cast, chuck, dump, toss

(2) تعریف: to abandon, discard, or cancel (something that is unnecessary or a hindrance).
مترادف: abandon, cancel, discard
متضاد: keep, retain, salvage
مشابه: deep-six, dump, scrap, scratch

- They jettisoned their travel schedule to come home early.
[ترجمه ترگمان] آن ها برنامه سفر خود را رها کردند تا زودتر به خانه بازگردند
[ترجمه گوگل] آنها برنامه سفر خود را به زودی به خانه می برند
اسم ( noun )
(1) تعریف: the action of throwing objects from a ship or airplane, to lighten or stabilize it.

(2) تعریف: jettisoned objects.
مترادف: jetsam
متضاد: salvage
مشابه: debris, flotsam

• act of casting goods from a ship to lighten its load; jetsam, goods thrown overboard from a ship
cast goods from a ship to lighten its load; throw away, get rid of
if you jettison something, you deliberately reject it or throw it away; a formal word.

مترادف و متضاد

به دریا ریزی کالای کشتی (اسم)
jettison

بیرون افکندن (فعل)
jettison

از شر چیزی راحت شدن (فعل)
jettison

eject; throw overboard


Synonyms: abandon, abdicate, cashier, cast, cast off, deep-six, discard, dump, expel, heave, hurl, junk, maroon, reject, scrap, shed, slough, throw away, unload


Antonyms: take in, take on


جملات نمونه

1. we had to jettison the cargo to make the plane lighter
مجبور شدیم برای سبک کردن هواپیما بارها را بیرون بیاندازیم.

2. the government has to jettison its old management practices
دولت باید روش های قدیمی مدیریت را به دور بیاندازد.

3. We've had to jettison our holiday plans because of David's accident.
[ترجمه حامد احمدی] ما مجبور شدیم به خاطر تصادف دیوید قید تعطیلاتمان را بزنیم.
[ترجمه ترگمان]ما مجبور بودیم برنامه های holiday را به خاطر تصادف دیوید از دست بدهیم
[ترجمه گوگل]ما مجبور بودیم برنامه های تعطیلات ما را به دلیل حادثه دیوید رها کنیم

4. The captain was forced to jettison the cargo and make an emergency landing.
[ترجمه حامد احمدی] خلبان مجبور شد بار هواپیما را تخلیه کند و فرود اضطراری انجام دهد.
[ترجمه ترگمان]فرمانده مجبور شد که محموله را خالی کند و فرود اضطراری بیاورد
[ترجمه گوگل]کاپیتان مجبور شد از محموله بارگیری کند و فرود اضطراری را انجام دهد

5. When the time came to jettison the launch escape tower and the boost cover the charges would fire, breaking the bolts.
[ترجمه ترگمان]زمانی که زمان به دریا انداختن برج فرار و افزایش پوشش هزینه های مربوط به آتش زدن و شکستن پیچ ها اتفاق افتاد
[ترجمه گوگل]هنگامی که زمان به راه انداختن پرتاب برج فرار پرتاب شد و پوشش ارتش، اتهامات را به آتش کشید و پیچ ها را شکست

6. Can you jettison cargo aft to refloat?
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید محموله کشتی را از قایق بیرون بیاورید؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید بار حمل و نقل را به عقب برگردانید؟

7. Should NASA jettison the shuttle and station right away?
[ترجمه ترگمان]آیا ناسا باید شاتل و ایستگاه را کنار بگذارد؟
[ترجمه گوگل]آیا ناسا باید شاتل و ایستگاه را به زودی پرتاب کند؟

8. All right, Skull Squadron, jettison Synchro Cannon modules immediately.
[ترجمه ترگمان]بسیار خوب، اسکادران جمجمه، modules Cannon را فورا خشک کنید
[ترجمه گوگل]درست است، اسکادران جمجمه، ماژول های Synchro Cannon را بلافاصله پس می گیریم

9. Repeat, jettison Synchro Cannon modules immediately.
[ترجمه ترگمان]تکرار کنید و modules Synchro را فورا خشک کنید
[ترجمه گوگل]تکرار کنید، بلافاصله ماژول Synchro Cannon را رها کنید

10. Sometimes you need to jettison unhealthy cargo.
[ترجمه ترگمان] بعضی وقتا باید یه محموله unhealthy رو خالی کنین
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات شما نیاز به حمل بار غیر بهداشتی دارید

11. It was Mr Pinault senior who decided to jettison its European operations and focus on Africa.
[ترجمه ترگمان]این آقای Pinault ارشد بود که تصمیم گرفت عملیات های اروپایی خود را خالی کند و بر روی آفریقا تمرکز کند
[ترجمه گوگل]این ارشد آقای پینوالت تصمیم گرفت که عملیات اروپایی خود را از بین ببرد و روی آفریقا تمرکز کند

12. Elsewhere activist shareholders have got firms to jettison assets or cut managers'pay.
[ترجمه ترگمان]در جایی دیگر، سهامداران فعال، شرکت ها را برای کنار گذاشتن دارایی ها و یا پرداخت پول مدیران به دست آورده اند
[ترجمه گوگل]سهامداران فعال دیگر در خارج از کشور شرکت ها را در اختیار دارایی های خود قرار داده اند یا هزینه های مدیران را کاهش داده اند

13. Can you jettison cargo forward to refloat?
[ترجمه ترگمان]میتونی محموله رو به سمت \"refloat\" پرتاب کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید بار حمل و نقل را به سمت عقب نشینی ببرید؟

14. We jettison an unworkable plan.
[ترجمه ترگمان] ما یه نقشه unworkable رو از دست میدیم
[ترجمه گوگل]ما یک طرح غیر عملی را رها می کنیم

We had to jettison the cargo to make the plane lighter.

مجبور شدیم برای سبک کردن هواپیما بارها را بیرون بیندازیم.


The government has to jettison its old management practices.

دولت باید روش‌های قدیمی مدیریت را به دور بیندازد.


پیشنهاد کاربران

در صنعت بیمه حمل و نقل مترادف کلمه general average یا خسارت همگانی می باشد

لغو کردن یا صرف نظر کردن از انجام کار یا برنامه ای که از پیش داشتیم

بیرون پرید

کنار گذاشتن،
از شر چیزی راحت شدن

After Trump jettisoned the accord and unilaterally imposed punishing sanctions on Iran, Tehran’s government ramped up its nuclear capacity and production of enriched uranium

jettison ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: بیرون اندازی
تعریف: انداختن بار شناور یا هواگرد به بیرون از آن در مواقع اضطراری برای سبک کردن و حفظ تعادل شناور یا هواگرد


کلمات دیگر: