1. In the television ads, he cheerfully delivered some hammy lines before falling backwards into a swimming pool.
[ترجمه ترگمان]در تبلیغات تلویزیونی، او با خوشحالی بعضی از خطوط hammy را قبل از اینکه به یک استخر شنا تبدیل شود، تحویل داد
[ترجمه گوگل]در تبلیغات تلویزیونی، او قبل از اینکه به عقب به استخر شنا برسد، بعضی از خطوط هاملی را خوشحال کرد
2. The film, although hammy in places, will certainly stimulate interest in engineering among school leavers.
[ترجمه ترگمان]این فیلم با وجود hammy در مکان ها، قطعا علاقه به مهندسی در بین leavers مدرسه را تحریک خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این فیلم، اگرچه هاممی در جایگاه ها، علاقه خاصی به مهندسی در بین دانش آموزان را نادیده می گیرد
3. Christopher Plummer is great too as a hammy, Shakespeare-spouting Klingon warlord.
[ترجمه ترگمان]کریستوفر پلامر بازیگر معروف \"شکسپیر\" است که به عنوان جنگ سالار Klingon شناخته می شود
[ترجمه گوگل]کریستوفر پلومر نیز به عنوان یک هاملی، جنگ سالار کلینگون، شکسپیر، کشته شده است
4. There is some hammy acting, but the film gives an interesting insight into the gangster scene of the Sixties.
[ترجمه ترگمان]در این فیلم بازی hammy وجود دارد، اما این فیلم بینش جالبی را به صحنه تبهکار of می دهد
[ترجمه گوگل]برخی از بازی های هاملی وجود دارد، اما فیلم به بینش جالب در صحنه های گانگستر شصت ها می رسد
5. Hammy the Squirrel: I know! Lets name it Steve.
[ترجمه ترگمان]با صدای بلند گفت: می دانم! بیا اسمش را استیو بگذاریم
[ترجمه گوگل]Hammy the Squirrel: من می دانم! نام آن Steve است
6. Morning, Hammy. I gotta go wee-wee!
[ترجمه ترگمان] \"صبح بخیر،\" Hammy من باید برم یه کوچولو
[ترجمه گوگل]صبح، حمید باید بریم بیرون!
7. What's worse, the acting was hammy .
[ترجمه ترگمان]بدتر از همه این که بازیگری از کجا بود
[ترجمه گوگل]بدتر از همه، اقدام هاممی بود
8. Lt. Hammy CHOU preached in the service and Mrs Rev. LI as translator.
[ترجمه ترگمان]ستوان Hammy chou در خدمت و خانم مقدس اسلام به عنوان مترجم سخنرانی می کرد
[ترجمه گوگل]آقای Hammy CHOU در خدمت و خانم Rev LI به عنوان مترجم موعظه کرد
9. Hammy the Squirrel: Its a pretty name.
[ترجمه ترگمان] Squirrel رو عوض کن اسم قشنگیه
[ترجمه گوگل]Hammy the Squirrel: نام زیبا آن است
10. "Like a hammy actor, " wrote New York Times critic Anthony Tommasini on November 2 Lang Lang "has a penchant for interpretive exaggeration.
[ترجمه ترگمان]آنتونی Tommasini، منتقد نیویورک تایمز، در ۲ نوامبر به نقل از Anthony لانگ، منتقد نیویورک تایمز، گفت: \" مانند یک بازیگر hammy، علاقه شدیدی به exaggeration تفسیری دارد
[ترجمه گوگل]'مانند یک بازیگر هامینی'، آنتونی تامامسینی، منتقد نیویورک تایمز، در نوامبر 2 نوشت: 'لانگ لنگ' دارای تمایل به اغراق تفسیری است
11. Hammy the Squirrel: I know! Let's name It'steve.
[ترجمه ترگمان] Squirrel رو عوض کن -! میدونم - اسمش استیو - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]Hammy the Squirrel: من می دانم! بیایید نام آن را انتخاب کنیم
12. Now, in the television ads, he cheerfully delivered some hammy lines before falling backwards into a swimming pool.
[ترجمه ترگمان]اکنون، در تبلیغات تلویزیونی، او با خوشحالی بعضی از خطوط hammy را قبل از اینکه به یک استخر شنا تبدیل شود، تحویل داد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، در تبلیغات تلویزیونی، او خوشحال برخی خطوط هاملی را قبل از سقوط به عقب به یک استخر شنا داد