1. a green-edged handkerchief
دستمال حاشیه سبز
2. he returned the handkerchief to his pocket
دستمال را دوباره در جیبش گذاشت.
3. i gave him a handkerchief to wipe his tears
به او دستمال دادم تا اشک های خود را پاک کند.
4. he blew his nose with a handkerchief
با دستمال دماغش را گرفت.
5. he flicked the dust from his boot with a handkerchief
او با دستمال گرد روی پوتین های خود را زد.
6. she wiped the sweat off her face with a handkerchief
با دستمال عرق چهره ی خود را پاک کرد.
7. tears welled up in his eyes and he brushed them aside with his handkerchief
اشک در چشمانش جمع شد و او با دستمال آن را پاک کرد.
8. the boy sniffled and the teacher asked him to blow his nose with a handkerchief
شاگرد فن فن کرد و معلم از او خواست که با دستمال دماغ خود را بگیرد.
9. He blew his nose in his handkerchief.
[ترجمه ترگمان]بینی اش را با دستمال پاک کرد
[ترجمه گوگل]او بینی خود را در دستمال خود انداخت
10. She placed the handkerchief on a piece of paper to dry on the radiator.
[ترجمه ترگمان]دستمال را روی یک تکه کاغذ گذاشت تا روی رادیاتور خشک شود
[ترجمه گوگل]او دستمال کاغذی را روی یک رادیاتور خشک کرد
11. He blew his nose on a grubby handkerchief.
[ترجمه ترگمان]بینی اش را با دستمال کثیف پاک کرد
[ترجمه گوگل]او بینی خود را روی یک دستمال گربه انداخت
12. Dab the coffee off with your handkerchief.
[ترجمه ترگمان]با دستمال قهوه را خاموش کن
[ترجمه گوگل]قهوه را با دستمال خود خیس کنید
13. She dabbed her eyes with a handkerchief.
[ترجمه ترگمان]چشمان خود را با دستمال پاک کرد
[ترجمه گوگل]او چشمانش را با دستمال پوشید
14. She fluttered her handkerchief from the train window as a goodbye.
[ترجمه ترگمان]دستمالش را از پنجره قطار به بیرون تکان داد
[ترجمه گوگل]او دستمال را از پنجره قطار به عنوان یک خداحافظی فریب داد
15. She took out her handkerchief and blew her nose loudly.
[ترجمه ترگمان]دستمالش را درآورد و با صدای بلند بینی اش را گرفت
[ترجمه گوگل]او دستمال خود را از دست داد و با صدای بلند بینیش را زیر پا گذاشت
16. She wrapped a handkerchief around her bleeding palm.
[ترجمه ترگمان]او دستمالی را دور دست خون آلود خود پیچید
[ترجمه گوگل]او دستمال کاغذی را در اطراف کف دستش فرو برد