1. Know 100,000 hastiness, loosen to likewise no longer speak more, turn round then luck ascend light finishing, hurtle quickly and amenable.
[ترجمه ترگمان]۱۰۰۰۰۰ hastiness را بشناسید، دیگر نه بیشتر صحبت کنید، سپس شانس خود را به پایان برسانید، سپس شانس خود را به پایان برسانید و به سرعت و متمایل به بالا وارد شوید
[ترجمه گوگل]می دانید که 100،000 تنفس دارید، به همین ترتیب دیگر حرف نزنید، چرخش و سپس شانس به پایان رسیدن نور، چرخش سریع و قابل تحمل
2. Hastiness, imprudence, unreasoning caution or fear, emotional immaturity.
[ترجمه ترگمان]hastiness، بی احتیاطی، احتیاط بی دلیل، fear احساسی
[ترجمه گوگل]شدت، بی احتیاطی، احتیاط یا ترس بی دلیل، عدم بلوغ عاطفی
3. I was heartily ashamed of my hastiness.
[ترجمه ترگمان]از ین طرف، از ین طرف، از ین طرف، از ین hastiness خجالت می کشیدم
[ترجمه گوگل]من به شدت شرمنده بودم
4. We avoid tardiness, and we should also avoid hastiness and anxiety. We do a good job, and the same time, we enjoy a good life.
[ترجمه ترگمان]ما از tardiness اجتناب می کنیم و همچنین باید از اضطراب و اضطراب اجتناب کنیم ما کار خوبی انجام می دهیم، و در عین حال، از یک زندگی خوب لذت می بریم
[ترجمه گوگل]ما از سرخوردگی اجتناب می کنیم و همچنین باید از خستگی و اضطراب اجتناب کنیم ما یک کار خوب انجام می دهیم، و در همان زمان، ما از زندگی خوب لذت می بریم
5. Hastiness and superficiality are the psychic disease of the 20th century and more than anywhere else this disease is reflected in the press.
[ترجمه ترگمان]hastiness و superficiality، بیماری روانی قرن بیستم هستند و بیش از هر جای دیگر این بیماری در مطبوعات منعکس شده است
[ترجمه گوگل]شدت و سطحی بودن بیماری روانی قرن بیستم و بیشتر از هر جای دیگر این بیماری در مطبوعات منعکس شده است
6. And I will be on guard against two evils: hastiness and indecision.
[ترجمه ترگمان]و من در مقابل دو شیطان محافظت خواهم کرد شتاب و دودلی
[ترجمه گوگل]و من در برابر دو شرارت قرار می گیرم: خجالت و بی حرمتی
7. When the officer had gone away, and Denisov, who knew nothing himself of Rostov's relations with the Polish woman, began to scold him for his hastiness, Rostov said to him: "Say what you like. "
[ترجمه ترگمان]هنگامی که افسر رفت و دنی سوف که از روابط راستوف با زن لهستانی اطلاعی نداشت به وی گفت: \" هرچه می خواهی بگو \"
[ترجمه گوگل]هنگامی که افسر دور رفت، و دنیسوف، که هیچ چیز خود را از روابط روستوف با زن لهستانی نمی دانست، او را به خاطر مزاحمت خود شروع کرد، رostov به او گفت: «بگو چه چیزی دوست داری؟ '
8. Kalahantarika - She is the one who is repenting her hastiness in quarrelling with her lover, which has resulted in their seperation.
[ترجمه ترگمان]Kalahantarika - او همان کسی است که از hastiness او به مشاجره با معشوقش که منجر به seperation آن ها شده بود، پشیمان است
[ترجمه گوگل]Kalahantarika - او کسی است که توطئه او را در مبارزه با عاشق خود، که منجر به جدا شدن آنها
9. Stay focused and don't get pressured by the ticking clock. Hastiness will lead to careless mistakes. If you are going to do a job, do it right once.
[ترجمه ترگمان]تمرکز کنید و به ساعت تیک فشار ندهید hastiness منجر به اشتباه ات بی قید و شرط می شود اگر می خواهید شغلی را انجام دهید، این کار را یک بار انجام دهید
[ترجمه گوگل]باقی بمانید و با ساعت تیک تیک فشار نیاورید اشتیاق به اشتباهات بی دقت منجر می شود اگر قصد دارید یک کار انجام دهید، یک بار آن را درست انجام دهید