کلمه جو
صفحه اصلی

heatedly


معنی : خشمگینانه
معانی دیگر : درحال برافروختگی، باهیجان، بگرمی

انگلیسی به فارسی

خشمگینانه، با تندی


انگلیسی به انگلیسی

• in a heated manner; angrily; excitedly

مترادف و متضاد

خشمگینانه (قید)
furiously, heatedly, violently

جملات نمونه

1. He lectured me heatedly for a few minutes.
[ترجمه ترگمان]چند دقیقه ای با شور و حرارت درباره من صحبت کرد
[ترجمه گوگل]او به مدت چند دقیقه به شدت سخنرانی کرد

2. We tangled heatedly over the justice of the war.
[ترجمه ترگمان]ما در مورد عدالت جنگ با هم کش مکش داشتیم
[ترجمه گوگل]ما بر عدالت جنگ شدیدا گرما کردیم

3. 'You had no right!' she said heatedly.
[ترجمه ترگمان]تو حق نداشتی با حرارت گفت:
[ترجمه گوگل]شما حق ندارید! او گفت: گرم است

4. The crowd continued to argue heatedly about the best way to tackle the problem.
[ترجمه ترگمان]جمعیت به بحث در مورد بهترین راه مقابله با این مشکل ادامه دادند
[ترجمه گوگل]جمعیت همچنان به شدت در مورد بهترین راه برای مقابله با این مشکل بحث می کنند

5. They argue heatedly, but neither could convince the other.
[ترجمه ترگمان]با حرارت بحث می کنند، اما هیچ کدام نمی توانستند یکدیگر را متقاعد کنند
[ترجمه گوگل]آنها به شدت استدلال می کنند، اما نمی توانند دیگران را متقاعد کنند

6. False Memory Syndrome is heatedly debated in the courtroom.
[ترجمه ترگمان]در سالن دادگاه، \"سندرم حافظه اشتباه\" به شدت مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]سندرم حافظه دروغین در دادگاه به شدت مورد بحث قرار گرفته است

7. Yet, the TM circle is heatedly holding the speech competition season.
[ترجمه ترگمان]با این حال، دایره TM با حرارت در برگزاری فصل رقابت سخنرانی می کند
[ترجمه گوگل]با این حال، دایره TM به شدت برگزار فصل رقابت صحبت می کند

8. Alice normally a timid girl argued heatedly with them about it.
[ترجمه ترگمان]آلیس معمولا یک دختر ترسو با آن ها در این مورد با حرارت بحث می کرد
[ترجمه گوگل]آلیس به طور معمول یک دختر ترسو استدلال با آنها در مورد گرم شدن است

9. Miss Su declared heatedly, " You just make light of everything.
[ترجمه ترگمان]خانوم \"Su\" با حرارت اعلام کرد: شما فقط نور همه چیز رو روشن می کنید
[ترجمه گوگل]خانم سا به شدت اعلام کرد: 'فقط همه چیز را روشن کن

10. He was speaking in low tones, heatedly, to Eli Camperdown.
[ترجمه ترگمان]با لحنی آهسته و با حرارت حرف می زد و به الی Camperdown می خندید
[ترجمه گوگل]او با صدای کم، به شدت به الی کمپرز صحبت کرد

11. Research and discussion concerned are being carried out heatedly.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات و بحث هایی که به آن ها مربوط می شود با حرارت انجام می شود
[ترجمه گوگل]تحقیق و بحث در مورد آن به شدت انجام می شود

12. The news set them arguing heatedly among themselves.
[ترجمه ترگمان]اخبار در میان خودشان با حرارت بحث می کردند
[ترجمه گوگل]اخبار آنها را به شدت در میان خود بحث می کردند

13. In pragmatics, adjacency pair is a heatedly - discussed topic.
[ترجمه ترگمان]در عملگرایی، این زوج مجاورت یک موضوع مورد بحث با حرارت هستند
[ترجمه گوگل]در پراگماتیک، جفت تقریبی یک موضوع بحث برانگیز است

14. Womens political rights are one of the heatedly discussed issues in various related fields.
[ترجمه ترگمان]حقوق سیاسی Womens یکی از موضوعات مورد بحث در زمینه های مختلف است
[ترجمه گوگل]حقوق سیاسی زنان یکی از موضوعات مورد بحث در مورد موضوعات مورد بحث در زمینه های مختلف مرتبط است


کلمات دیگر: