کلمه جو
صفحه اصلی

judo


معنی : کشتی جودو، فن دفاع بدون اسلحه ژاپونی
معانی دیگر : (ژاپنی) جودو (ورزشی که از جوجیتسو مشتق شده است)

انگلیسی به فارسی

جودو


جودو، کشتی جودو، فن دفاع بدون اسلحه ژاپونی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: judoist (n.)
• : تعریف: the sport or discipline of fighting without weapons, based on jujitsu but prohibiting harmful blows or throws.

• japanese form of martial arts which emphasises the use of speed and leverage in defeating one's opponent (developed from jujitsu)
judo is a japanese sport or martial art in which two people fight and try to throw each other to the ground.

مترادف و متضاد

کشتی جودو (اسم)
judo

فن دفاع بدون اسلحه ژاپونی (اسم)
judo

جملات نمونه

1. She managed to get the man in a judo hold.
[ترجمه ترگمان]اون موفق شد که اون مرد رو تو judo ببینه
[ترجمه گوگل]او موفق شد مرد را در یک جودو نگه دارد

2. I go in for stamp collecting and judo.
[ترجمه ترگمان] من میرم تمبر جمع کنم و جودو بعدش عوض کنم
[ترجمه گوگل]من برای جمع آوری تمبر و جودو وارد می شوم

3. Murray is a judo black belt.
[ترجمه Narges] موری کمربند سیاه در جودو دارد
[ترجمه ترگمان]موری یک کمربند سیاه در جودو است
[ترجمه گوگل]موری یک کمربند سیاه و سفید است

4. She's a bronze medallist in judo.
[ترجمه ترگمان]او مدال برنز در جودو دارد
[ترجمه گوگل]او مدال برنز در جودو است

5. Combat sports such as karate and judo carry with them the risk of injury.
[ترجمه ترگمان]ورزش های رزمی مانند کاراته و جودو با خطر آسیب رساندن به آن ها انجام می شود
[ترجمه گوگل]مبارزه با ورزش مانند کاراته و جودو با آنها خطر آسیب را همراهی می کند

6. He's a black belt in judo.
[ترجمه ترگمان] اون یه کمربند مشکی تو جودو - ه
[ترجمه گوگل]او یک کمربند سیاه در جودو است

7. Wrestling elbowed judo out of the 1994 Games.
[ترجمه ترگمان]کشتی با آرنج از مسابقات ۱۹۹۴ خارج شد
[ترجمه گوگل]جودو از بازی های 1994 بیرون رفت

8. Sandy's a black belt in judo.
[ترجمه ترگمان]سندی \"یه کمربند مشکی تو judo\"
[ترجمه گوگل]سندی یک کمربند سیاه در جودو است

9. I go in for judo.
[ترجمه ترگمان]من میرم judo
[ترجمه گوگل]من برای جودو می روم

10. He threw me to the ground with a judo throw.
[ترجمه ترگمان]او مرا به زمین انداخت
[ترجمه گوگل]او با پرتاب جودو به زمین انداخت

11. He's got a brown belt in judo.
[ترجمه ترگمان] اون یه کمربند قهوه ای تو جودو داره
[ترجمه گوگل]او کمربند قهوه ای در جودو دارد

12. Pinoy Punsalong was far better in judo and karate than Western boxing.
[ترجمه ترگمان]Pinoy Punsalong در رشته جودو بسیار بهتر از بوکس غربی بود
[ترجمه گوگل]Pinoy Punsalong در جودو و کاراته بسیار بهتر از بوکسورهای غربی بود

13. For instance,(sentence dictionary) judo flyweight Karen Briggs grappling on with a dislocated shoulder shoved back in its socket.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، دسته مگس وزن (واژه نامه محکومیت)جودوی جودو خانم کارن بری گز با شانه از هم جدا شده در سوکت خود دست و پنجه نرم می کند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، (فرهنگ لغت جمله) جودو وزن سبک وزن کارن بریگز با یک شانه dislocated پشت سر گذاشت در سوکت خود

14. He thinks he's a judo star in the making - and, he might well be!
[ترجمه ترگمان]اون فکر می کنه که اون یه ستاره judo که در حال ساخته شده - و شاید هم خوب باشه!
[ترجمه گوگل]او فکر می کند که او ستاره جودو در ساخت است - و او ممکن است به خوبی باشد!

15. Her current enthusiasm is judo.
[ترجمه ترگمان]شور و شوق کنونی او جودو است
[ترجمه گوگل]شور و شوق فعلی او جودو است

پیشنهاد کاربران

جو : انعطاف و نرمش
دو : راه و روش ، طریقت عرفانی و فلسفی
جودو : طریقت نرمش پذیری و ملایمت و نرمخویی ، روش انعطاف پذیری در بکار بردن حمله و نیروی و وزن
مهاجم علیه خودش .




جو دُ
JOO

dow


کلمات دیگر: