1. The implosion of the Soviet regimes and the ensuing collapse of state capitalism caused great suffering to women.
[ترجمه ترگمان]انفجار ناشی از انفجار رژیم های شوروی و فروپاشی سرمایه داری دولتی موجب رنج بسیاری برای زنان شد
[ترجمه گوگل]انقباض رژیم های شوروی و سقوط متعاقب آن سرمایه داری دولتی باعث شد تا زنان به شدت رنج بکشند
2. "Wall Street caused the implosion in the first place and is getting away Scot-free while workers, transit workers, everybody, is forced to pay for their excesses, " he explained.
[ترجمه ترگمان]او توضیح داد: \" وال استریت در وهله اول انفجار ناشی از انفجار را ایجاد کرد و Scott را آزاد می کند در حالی که کارگران، کارگران ترانزیت، همه، مجبور هستند بابت زیاده روی خود پول پرداخت کنند \"
[ترجمه گوگل]او گفت: 'وال استریت، در نهایت باعث تضعیف شد و از کار افتادن اسکاتلند آزاد شد، در حالیکه کارگران، کارگران حمل و نقل، همه مجبور به پرداخت هزینه های اضافی خود هستند '
3. A year on, the threat of implosion of another prime broker has receded.
[ترجمه ترگمان]یک سال بعد، تهدید ناشی از انفجار یک دلال دیگر فروکش کرده است
[ترجمه گوگل]یک سال بعد، تهدید تضعیف یکی دیگر از کارگزاران اصلی کاهش یافته است
4. Mr. Fox was devastated by the implosion of Bear Stearns and the financial hit he was likely to face, says Fred Philippi, his longtime companion.
[ترجمه ترگمان]اقای فاکس از انفجار انفجار خرس و از برخورد مالی او به شدت ناراحت شد و گفت: به احتمال زیاد هم با هم صحبت می کنیم
[ترجمه گوگل]فرد فیلیپ، همسر قدیمی خود، می گوید: آقای فاکس توسط انفجار خرس استارنز خدشه دار شده بود و ضربه مالی او احتمالا در معرض آن قرار داشت
5. It'said the implosion had the power of the atom bomb the US dropped on Nagasaki.
[ترجمه ترگمان]این گزارش حاکی از آن است که انفجار داخلی، قدرت بمب اتم آمریکا را در ناکازاکی انداخت
[ترجمه گوگل]این انفجار موجب شد که بمب اتمی آمریکا به ناگازاکی برسد
6. But any is preferable to the implosion of the euro zone.
[ترجمه ترگمان]اما هر کس نسبت به انفجار منطقه یورو بهتر است
[ترجمه گوگل]اما هر کدام از آن ها به دنبال انحطاط منطقه یورو هستند
7. But the movement's implosion is nevertheless astonishing.
[ترجمه ترگمان]اما انفجار ناشی از انفجار هنوز حیرت انگیز است
[ترجمه گوگل]اما انفجار جنبش، با این حال شگفت آور است
8. The cause of implosion, including the variations during MFT and the influence of draft fan mal-operation, was analyzed in detail on the foundation of furnace balance theory.
[ترجمه ترگمان]علت انفجار ناشی از انفجار، شامل تغییرات در طول MFT و تاثیر خدمت او در عمل، به طور مفصل در مورد اساس نظریه تعادل کوره مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]علت انفجار، از جمله تغییرات در طول MFT و تاثیر پیش نویس عملکرد فن، به طور کامل بر پایه نظریه تعادل کوره تجزیه و تحلیل شد
9. The population explosion is accompanied by a population implosion.
[ترجمه ترگمان]انفجار جمعیت با انفجار جمعیت همراه است
[ترجمه گوگل]انفجار جمعیت همراه با انفجار جمعیت است
10. If not prudent, he could trigger an implosion of all pent-up conflicts.
[ترجمه ترگمان]اگر عاقلانه نباشد، می تواند انفجار ناشی از انفجار ناشی از انفجار را آغاز کند
[ترجمه گوگل]اگر محتاطانه نباشد، می تواند منجر به انحطاط تمام درگیری های تند و تیز شود
11. In the indirect driven implosion, the scattering laser from the hohlraum wall will partially irradiate on the capsule and influence its implosion.
[ترجمه ترگمان]در انفجار غیر مستقیم داخلی، لیزر پراکنده از دیواره hohlraum تا حدی بر روی محفظه قرار خواهد گرفت و انفجار آن را تحت تاثیر قرار خواهد داد
[ترجمه گوگل]در ناخالصی غیر مستقیم، لیزر پراکندگی از دیوار hohlraum تا حدودی در کپسول تابش می شود و بر انعکاس آن تاثیر می گذارد
12. The radiation-driven implosion asymmetry can be obviously improved using time-modulation of radiation temperature source .
[ترجمه ترگمان]عدم تقارن داخل ناشی از تشعشعات را می توان با استفاده از نوسان زمان منبع درجه حرارت تابش، بهبود بخشید
[ترجمه گوگل]نامتقارن انحراف از امواج تابشی به وضوح می تواند با استفاده از مدولاسیون زمان منبع منبع تابش بهبود یابد
13. In the years following the real estate implosion, foreign purchases have been one of the few bright spots in an otherwise gloomy market.
[ترجمه ترگمان]در سال های بعد از انفجار املاک و مستغلات، خریده ای خارجی یکی از معدود نقاط روشن در بازار تاریک دیگری بوده است
[ترجمه گوگل]در سال های پس از انفجار املاک و مستغلات، خرید خارجی یکی از نقاط روشن در یک بازار دیگر دلپذیر است
14. But no more; after the extraordinary self-induced implosion of the financial system, the future of the market system now rests in the hands of governments.
[ترجمه ترگمان]اما نه بیشتر؛ بعد از انفجار غیرعادی ناشی از انفجار سیستم مالی، آینده سیستم بازار اکنون در دست دولت ها قرار دارد
[ترجمه گوگل]اما نه بیشتر؛ پس از انقباض سیستم مالی مالی ناشی از خودباوری، آینده سیستم بازار اکنون در دست دولت است
15. It is covered with enlarged images of the explosion, the rescue efforts and the implosion.
[ترجمه ترگمان]آن با تصاویر بزرگ از انفجار، عملیات نجات و انفجار از داخل پوشش داده می شود
[ترجمه گوگل]این تصاویر با تصاویر بزرگ انفجار، تلاش های نجات و انفجار پوشانده شده است