1. From of old, hong Kong is Chinese territory impartible cut one share.
[ترجمه ترگمان]از چین، هنگ کنگ یک منطقه چینی است که یک سهم را از آن جدا می کند
[ترجمه گوگل]از قدیمی، هنگ کنگ قلمرو چینی ناپایدار قطع یک سهم است
2. The customs of impartible inheritance and partible inheritance of land lead to emerge the nuclear family and noe-core family in different areas.
[ترجمه ترگمان]گمرکات ارث impartible و ارث partible ارث، منجر به ظهور خانواده هسته ای و خانواده noe در مناطق مختلف می شود
[ترجمه گوگل]آداب و رسوم وثیقه نامطمئن و ارث بردن سرزمین سرزمین منجر به ایجاد خانواده هسته ای و خانواده خیرخواه در مناطق مختلف می شود
3. Social production purpose and company production purpose are impartible cut unified whole.
[ترجمه ترگمان]هدف تولید اجتماعی و هدف تولید شرکت، کاهش کل منسجم می باشد
[ترجمه گوگل]هدف تولید اجتماعی و هدف تولید شرکت به طور کلی یکپارچه سازی بی طرفانه است
4. Economy and politics are impartible an economy course, political action and influence are many sided.
[ترجمه ترگمان]اقتصاد و سیاست تبدیل به یک دوره اقتصادی شده اند، عمل سیاسی و نفوذ بسیار جانبه است
[ترجمه گوگل]اقتصاد و سیاست بی طرفانه یک دوره اقتصادی هستند، فعالیت سیاسی و نفوذ زیادی دارند
5. To create an straightforward, diligent, impartible, creative enterprise culture.
[ترجمه ترگمان]برای ایجاد یک فرهنگ ساده، ماهر، خلاق، خلاق
[ترجمه گوگل]برای ایجاد یک فرهنگ سازمانی مستقل، سازگار، بی طرفانه و خلاقانه
6. Economic progress speed, structure and benefit are 3 mutual connection, mutual influence, impartible cut profile.
[ترجمه ترگمان]سرعت پیشرفت اقتصادی، ساختار و سود سه رابطه متقابل، نفوذ متقابل و پروفیل بریده شده عبارتند از:
[ترجمه گوگل]سرعت پیشرفت اقتصادی، ساختار و مزایا 3 اتصال متقابل، نفوذ متقابل، نمایه قطع غیرمستقیم است
7. As probability and sequential child, the risk already made the impartible component in mining industry.
[ترجمه ترگمان]به عنوان احتمال و فرزند متوالی، ریسک در حال حاضر جز impartible در صنعت معدن را ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]به عنوان احتمال و کودک پی در پی، این خطر در حال حاضر سازنده بی طرف در صنعت معدن ساخته شده است