1. Doorknob: Sorry, you're much too big. Simply impassible.
[ترجمه ترگمان] ببخشید، تو خیلی بزرگی \" فقط \" impassible
[ترجمه گوگل]Doorknob: با عرض پوزش، خیلی زیاد هست به سادگی غیر قابل انکار است
2. He was impassible before victory, before danger, before defeat.
[ترجمه ترگمان]قبل از شکست، قبل از شکست، قبل از شکست، او را در معرض خطر قرار داده بودند
[ترجمه گوگل]او قبل از پیروزی، قبل از خطر، قبل از شکست، بی وقفه بود
3. The difficulty we do at once. The impassible takes a little.
[ترجمه ترگمان]اشکال کار فوری است The یکم طول می کشه
[ترجمه گوگل]دشواری که ما در یک زمان انجام می دهیم بی وقفه طول می کشد کمی
4. Eliza sat cold, impassible, and assiduously industrious.
[ترجمه ترگمان]الی زا سرد و impassible نشسته بود و با پشت کار و پشت کار هر چه تمام تر کار می کرد
[ترجمه گوگل]الیزا نشستن سرد، غیر قابل نفوذ و سخت گیرانه
5. The difficulty we do at once. The impassible takes a little loner.
[ترجمه ترگمان]اشکال کار فوری است The یه کم تنهاست
[ترجمه گوگل]دشواری که ما در یک زمان انجام می دهیم بی وقفه طول می کشد یکنواخت
6. He's never impassible to his employees'difficulties, but helps them as much as possible.
[ترجمه ترگمان]او هرگز به مشکلات کارمندانش رسیدگی نمی کند، بلکه تا جایی که ممکن است به آن ها کمک می کند
[ترجمه گوگل]او هرگز به سختی کارکنانش آسیب نمی زند، اما به آنها کمک می کند تا آنجا که ممکن است
7. He is impassible before victory, before danger, before defeat.
[ترجمه ترگمان]پیش از پیروزی، پیش از شکست، پیش از شکست، پیش از آنکه خطر شکست بخورد، مغلوب می شود
[ترجمه گوگل]او قبل از پیروزی، قبل از خطر، قبل از شکست، بدون حرکت است
8. He was impassible to criticism.
[ترجمه ترگمان]او به شدت مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه گوگل]او انتقاد ناپذیر بود
9. EXAMPLE : During the rainy season the valley became an impassible morass.
[ترجمه ترگمان]مثال: در طی فصل باران، دره به باتلاقی تبدیل شد
[ترجمه گوگل]مثال: در فصل بارانی، دره به یک شیب غیر قابل نفوذ تبدیل شد