کلمه جو
صفحه اصلی

handless


معنی : بی دست
معانی دیگر : بی دست

انگلیسی به فارسی

بی دست


بدون دست، بی دست


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of hand.

• lacking a hand or hands; clumsy, awkward

مترادف و متضاد

بی دست (صفت)
handless

جملات نمونه

1. Eyeless and handless, the maiden remained in the forest weeping.
[ترجمه ترگمان]eyeless و handless، دختری که در جنگل مانده بود گریه می کرد
[ترجمه گوگل]زشت و بی دست و پا، دختر در جنگل گریست

2. Ron Weasley: I know you. You're the Nearly Handless Nick.
[ترجمه ترگمان]من تو رو می شناسم تو همون \"نیک سربریده\" هستی
[ترجمه گوگل]ران ویزلی: من تو را می شناسم شما نیک تقریبا بدون دست هستید

3. A handless model in Belgium who posed in a bra to raise awareness of disability issues has become an overnight celebrity, the Daily Mail of London reported.
[ترجمه ترگمان]به گزارش دیلی میل لندن، یک مدل handless در بلژیک که برای بالا بردن آگاهی از مسائل معلولیت در یک کرست کار می کند، تبدیل به یک فرد مشهور در یک شبه شده است
[ترجمه گوگل]روزنامه لندن گزارش داد که یک مدل بی دست و پا در بلژیک که در یک سینه بند برای بالا بردن آگاهی در مورد مسائل مربوط به معلولیت قرار گرفته است، تبدیل به یک مشهور یکروزه شده است

4. Hermione Granger : " Nearly " handless ? How can you be nearly handless?
[ترجمه ترگمان]هرمیون گرنجر \"؟\" چطور میتونی نزدیک \"handless\" باشی؟
[ترجمه گوگل]هرمیون گرنجر: 'تقریبا' بی دست و پا؟ چگونه می توان تقریبا بی دست و پا؟

5. The system in current law is too brief and short of handless, and it emphasize particularly on afterwards.
[ترجمه ترگمان]این سیستم در قانون فعلی بسیار کوتاه و کوتاه است و بخصوص بعد از آن تاکید می کند
[ترجمه گوگل]سیستم موجود در قانون فعلی خیلی کوتاه و کوتاه است و به طور خاص بر آن تأکید دارد

پیشنهاد کاربران

۱. بدون دست
۲. بدون دخالت دست
۳. بی دست وپا و دست وپاچلفتی


کلمات دیگر: