1. She prostituted herself in order to support her children.
[ترجمه ترگمان]به منظور حمایت از فرزندانش، خود را به این سو و آن سو کشانده بود
[ترجمه گوگل]او خود را برای حمایت از فرزندانش بازداشت کرد
2. I meditate in order to relax.
[ترجمه حسین] من برای ریلکس شدن مدیتیشن میکنم
[ترجمه ترگمان]برای استراحت فکر می کنم
[ترجمه گوگل]من به خاطر آرامش به او احترام می گذارم
3. The government plans to cut taxes in order to stimulate the economy.
[ترجمه امیرمحمد] دولت قصد داره مالیات رو کاهش بده تا اقتصاد رو تشویق کنه
[ترجمه ترگمان]دولت قصد دارد تا مالیات را کاهش دهد تا اقتصاد را تحریک کند
[ترجمه گوگل]دولت قصد دارد به منظور تحریک اقتصاد مالیات را کاهش دهد
4. They work long hours in order to take home a fat wage packet.
[ترجمه ترگمان]آن ها ساعت های طولانی کار می کنند تا یک بسته حقوق چربی به خانه بیاورند
[ترجمه گوگل]آنها به مدت طولانی کار می کنند تا بسته های دستمزد چربی را به خانه برسانند
5. understand yourself in order to better understanding others.
[ترجمه ترگمان]خودتان را درک کنید تا درک بهتری از دیگران داشته باشید
[ترجمه گوگل]درک خود را به منظور درک بهتر دیگران
6. These flowers are brightly coloured in order to attract butterflies.
[ترجمه ترگمان]این گل ها برای جذب پروانه های زیبا می درخشند
[ترجمه گوگل]این گلها به منظور جذب پروانه ها به رنگ روشن هستند
7. He walked about in order to keep warm.
[ترجمه ترگمان]به راه افتاد تا گرم بماند
[ترجمه گوگل]او برای گرم نگه داشتنش قدم گذاشت
8. We need more feedback from the consumer in order to improve our goods.
[ترجمه ترگمان]ما برای بهبود goods به بازخورد بیشتری از مصرف کننده نیاز داریم
[ترجمه گوگل]ما برای بازخورد بیشتر از مصرف کننده به منظور بهبود محصولاتمان نیاز داریم
9. We should plant more and more trees in order to live better and more healthy in the future.
[ترجمه ترگمان]ما باید درختان بیشتر و بیشتری را کاشت کنیم تا در آینده بهتر و سالم تر زندگی کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید درختان بیشتر و بیشتر بکشیم تا در آینده بهتر و سالم تر زندگی کنیم
10. He gave up a permanent job in order to freelance.
[ترجمه ترگمان]او برای آزاد کردن آزاد یک شغل ثابت را به دست آورد
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک کار دائمی برای آزاد کردن انجام داد
11. In order to be irreplaceable, one must always be different.
[ترجمه ترگمان]برای اینکه جایگزین ناپذیر باشید، باید همیشه متفاوت باشد
[ترجمه گوگل]به جای غیر قابل تعویض، باید همیشه متفاوت باشد
12. Many old people skimp on food and heating in order to meet their bills.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد مسن به منظور برطرف کردن their از غذا و گرما استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد سالخورده بر روی غذا و گرما به منظور رفع مشاغل خود خرج می کنند
13. Would rather go low to the dust, in order to bloom.
[ترجمه ترگمان]ترجیح می دم به گرد و غبار بره تا شکوفه کنه
[ترجمه گوگل]به جای شکوفه کردن، به گرد و غبار نزنید
14. He hashed a phrase in order to colour the sentence.
[ترجمه ترگمان]برای رنگ کردن جمله عبارت را ادا کرد
[ترجمه گوگل]او اصطلاحی را به منظور رنگ دادن جمله بیان کرد