کلمه جو
صفحه اصلی

immanent


معنی : اصلی، ماندگار، در همهجاحاضر، دارای نفوذ کامل در سرتاسر جهان
معانی دیگر : حلولی، درون بود، درون ماندگار، ذاتی، در مورد خدا دارای نفوذ کامل درسرتاسرجهان

انگلیسی به فارسی

ماندگار، اصلی، (در مورد خدا) دارای نفوذ کامل درسرتاسرجهان، درهمه جا حاضر


immanent، ماندگار، اصلی، در همهجاحاضر، دارای نفوذ کامل در سرتاسر جهان


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: immanently (adv.), immanence (n.), immanency (n.)
(1) تعریف: existing within; inherent.
مشابه: inherent, latent

- an immanent quality
[ترجمه ترگمان] یک کیفیت ماندگار
[ترجمه گوگل] یک کیفیت قابل قبول

(2) تعریف: in philosophy, of or pertaining to a thought process taking place completely within the mind and having no effect outside it; subjective.

(3) تعریف: of a god, existing in time and space.

• inherent, intrinsic, innate, indwelling

مترادف و متضاد

اصلی (صفت)
elementary, primary, initial, aboriginal, primitive, main, original, principal, basic, net, genuine, prime, essential, head, organic, arch, inherent, intrinsic, innate, fundamental, cardinal, immanent, normative, germinal, first-hand, seminal, ingrown, quintessential, primordial

ماندگار (صفت)
constant, persistent, continuous, indissoluble, perdurable, indelible, immanent, ineffaceable

در همه جا حاضر (صفت)
immanent

دارای نفوذ کامل در سرتاسر جهان (صفت)
immanent

native


Synonyms: intrinsic, inborn, indwelling, inherent


جملات نمونه

1. God is immanent in the world.
[ترجمه ترگمان]خدا در جهان ماندگار است
[ترجمه گوگل]خداوند در جهان است

2. Love is a force immanent in the world.
[ترجمه ترگمان]عشق یک نیروی ذاتی در جهان است
[ترجمه گوگل]عشق نیروی امانت در جهان است

3. Hope seems immanent in human nature.
[ترجمه ترگمان]امید در طبیعت انسان به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]امید به طبیعت انسانی واجب است

4. First, they help to unlock the immanent structure of the legal language spoken in a specific arena.
[ترجمه ترگمان]اول، آن ها به باز کردن شکل پایدار زبان قانونی صحبت می کنند که در یک عرصه خاص صحبت می شود
[ترجمه گوگل]اول، آنها به باز کردن قفل ساختار امانت زبان قانونی صحبت می کنند در یک عرصه خاص

5. The ultimate divine mystery is there found immanent within each.
[ترجمه ترگمان]رمز الهی نهایی آن است که در درون هر یک از آن ها وجود دارد
[ترجمه گوگل]رمز و راز الهی نهایی است که در هر یک از آنها وجود دارد

6. The immanent blackthorn bloom is pushing inside tiny pink buds.
[ترجمه ترگمان]شکوفه های صورتی ساخته شده در حال شکوفه دادن در داخل شکوفه های صورتی کوچک است
[ترجمه گوگل]شکوفه تلخ قرمز در حال چرخش درون جوانه های کوچک صورتی است

7. Ambition is immanent in human nature.
[ترجمه ترگمان]جاه طلبی در طبیعت انسان ماندگار است
[ترجمه گوگل]امیال در طبیعت بشری است

8. Economy moves have its immanent objective law sex.
[ترجمه ترگمان]حرکت های اقتصادی در حال انجام فعالیت های جنسی ماندگار در حال انجام است
[ترجمه گوگل]جنبش های اقتصادی دارای جنبه قانونی عینی می باشند

9. You should hear the great immanent pull out all its stop.
[ترجمه ترگمان]تو باید صدای انفجار بزرگ رو بشنوی که همه چی تموم میشه
[ترجمه گوگل]شما باید تمام امانت های بزرگ خود را بکشید

10. Group development has his immanent mechanism needs to change train of thought.
[ترجمه ترگمان]توسعه گروه، مکانیسم ماندگار خود را دارد تا آموزش تفکر را تغییر دهد
[ترجمه گوگل]توسعه گروهی مکانیسم ایمن خود را دارد که نیاز به تغییر اندیشه دارد

11. Be fertilized can immanent hospital check a month?
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید ماهی را به مدت یک ماه در بیمارستان بستری کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا باروری می تواند بیمارستان امامان را یک ماه بررسی کند؟

12. A cognition is an immanent act of mind.
[ترجمه ترگمان]شناخت یک عمل ماندگار ذهن است
[ترجمه گوگل]شناخت یک عمل ذات الهی است

13. Sampling observation content watches quality and performance of immanent physics machinery especially.
[ترجمه ترگمان]نمونه برداری از محتوای مشاهده کیفیت و کارایی دستگاه فیزیک ماندگار را به خصوص حفظ می کند
[ترجمه گوگل]محتوای مشاهدات نمونه گیری کیفیت و کارایی دستگاه های فیزیک ایمننتال را تماشا می کند

14. By the concept of Buddhism immanent in every walk of life.
[ترجمه ترگمان]با مفهوم مذهب بودا در هر قدم زندگی
[ترجمه گوگل]با مفهوم بودیسم در تمام پیادهروی های حیاتی

15. We think of God as immanent in nature.
[ترجمه ترگمان]ما به خدا به عنوان پایدار در طبیعت فکر می کنیم
[ترجمه گوگل]ما از خدا می خواهیم که در طبیعت بی رحم است

پیشنهاد کاربران

فراگیر

درون ماندگار
نقد درون ماندگار = Immanent critique

دارای جهان شمولی
جهان شمول بودن


کلمات دیگر: