کلمه جو
صفحه اصلی

immigrant


معنی : اواره، کوچ نشین، تازه وارد، غریب
معانی دیگر : مهاجر (به کشوری دیگر)، درون کوچ (در برابر: مهاجر از کشوری دیگر یا برون کوچ emigrant)، (جانور یا گیاهی که برای اولین بار در جایی ظاهر شده باشد) نو کوچ، در کوچ، مهاجرتی، کوچگرانه، کوچی، وابسته به درون کوچ، درون کوچانه

انگلیسی به فارسی

مهاجر، کوچ نشین، تازه وارد، اواره، غریب


مهاجر، تازه وارد، غریب، کوچ نشین، آواره


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one who moves permanently to another country from his or her native land. (See migrant.)
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to immigrants. (See migrant.)

• person who moves to a country to take up permanent residence, one who settles in a new country
an immigrant is a person who has come to live in a country from another country.

مترادف و متضاد

اواره (اسم)
runabout, gadabout, tramp, wanderer, straggler, immigrant, straggle

کوچ نشین (اسم)
immigrant

تازه وارد (اسم)
newcomer, immigrant

غریب (صفت)
alien, poor, unusual, uncommon, eccentric, homeless, strange, whimsical, weird, extravagant, rare, singular, immigrant

person from a foreign land


Synonyms: adoptive citizen, alien, colonist, documented alien, foreigner, incomer, migrant, naturalized citizen, newcomer, outsider, pioneer, settler, undocumented alien


Antonyms: local, national, native


جملات نمونه

Our office is concerned with immigrant affairs.

اداره‌ی ما با امور مهاجرتی سر و کار دارد.


1. immigrant children absorb american culture by osmosis
بچه های مهاجران فرهنگ امریکا را از طریق تاثیرپذیری جذب می کنند.

2. an immigrant bird
پرنده ی مهاجر (در کوچ)

3. the immigrant population is on the rise everywhere
در همه جا جمعیت مهاجران رو به افزایش است.

4. our office is concerned with immigrant affairs
اداره ی ما با امور مهاجرتی سر و کار دارد.

5. Immigrant tales have always been popular themes in fiction.
[ترجمه ترگمان]داستان های مهاجرین همیشه موضوعات محبوبی در داستان بوده اند
[ترجمه گوگل]داستان های مهاجران همیشه داستان های محبوب در داستان ها بوده است

6. Immigrant workers were classed as resident aliens.
[ترجمه ترگمان]کارگران مهاجر به عنوان موجودات فضایی ساکن دسته بندی شدند
[ترجمه گوگل]کارگران مهاجر به عنوان بیگانگان مقیم طبقه بندی شدند

7. Immigrant workers were classed as aliens.
[ترجمه ترگمان]کارگران مهاجر به عنوان موجودات فضایی دسته بندی شدند
[ترجمه گوگل]کارگران مهاجر به عنوان بیگانگان طبقه بندی شدند

8. The immigrant community is strongly concentrated geographically.
[ترجمه ترگمان]جامعه مهاجران به شدت از لحاظ جغرافیایی متمرکز است
[ترجمه گوگل]جامعه مهاجر به شدت متمرکز جغرافیایی است

9. The film provides a window on the immigrant experience.
[ترجمه ترگمان]فیلم پنجره را بر روی تجربه مهاجران ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]این فیلم پنجره ای بر تجربه مهاجرین فراهم می کند

10. Many teachers are clueless about the needs of immigrant students.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از معلمان از نیازهای دانشجویان مهاجر بی اطلاع هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از معلمان در مورد نیازهای دانشجویان مهاجر بی ادب هستند

11. She married Norwegian immigrant Niels Larsen who later anglicized his name.
[ترجمه ترگمان]او با مهاجرت نروژی به نام نیلز Larsen ازدواج کرد که بعدها نامش را فاش کرد
[ترجمه گوگل]او با نیلز لارسن مهاجر نروژی ازدواج کرد که نامش را به زبان انگلیسی نامگذاری کرد

12. Mortality among immigrant groups was higher than average.
[ترجمه ترگمان]میزان مرگ و میر در میان گروه های مهاجر بیش از حد متوسط بود
[ترجمه گوگل]مرگ و میر در میان گروه های مهاجر بالاتر از میانگین بود

13. For an immigrant boy this marital alliance was no mean achievement.
[ترجمه ترگمان]برای یک پسر مهاجر این اتحاد زناشویی هیچ دستاورد مفهومی نداشت
[ترجمه گوگل]برای یک پسر مهاجر، این اتحاد زناشویی، دستاورد متوسط ​​نبود

14. Once on the job, strong immigrant networks mean that other immigrants tend to be hired when new openings emerge.
[ترجمه ترگمان]زمانی که در این شغل، شبکه های مهاجر قوی به این معنا هستند که مهاجران دیگر باید زمانی که فرصت های جدید پدیدار می شوند استخدام شوند
[ترجمه گوگل]هنگامی که کار می کند، شبکه های مهاجرت قوی، به این معنی است که مهاجران دیگر تمایل به استخدام شدن در هنگام ورود جدید پیدا می کنند

15. The film is about rival immigrant gangs vying for control of 1850s New York.
[ترجمه ترگمان]این فیلم در مورد گروه های مهاجر رقیب که برای کنترل دهه ۱۸۵۰ در نیویورک رقابت می کنند، می باشد
[ترجمه گوگل]این فیلم درباره باندهای مهاجم رقیب است که برای کنترل سالهای 1850 نیویورک رقابت می کنند

16. These boundaries draw in children of immigrant farm workers and, at the other extreme, children of high-tech millionaires.
[ترجمه ترگمان]این مرزها در کودکان کارگران مزرعه مهاجر و در نهایت، کودکان میلیونرهای دارای تکنولوژی بالا جذب می شوند
[ترجمه گوگل]این مرزها در بچه های کارگران مزرعه مهاجر و در نهایت فرزندان میلیونرهای با تکنولوژی پیشرفت می کنند

illegal immigrants in America

مهاجران غیرقانونی در امریکا


The immigrant population is on the rise everywhere.

در همه جا جمعیت مهاجران رو به افزایش است.


an immigrant bird

پرنده‌ی مهاجر (در کوچ)


پیشنهاد کاربران

A person who comes to a foreign country to live there

مهاجر


کلمات دیگر: