1. Dissension and improvidence reigned.
[ترجمه ترگمان]dissension و improvidence reigned بود
[ترجمه گوگل]نزاع و بدبختی حاکم شد
2. Although devoted to his father's memory he always resented his extravagance and improvidence.
[ترجمه ترگمان]او، با آنکه به حافظه پدرش وفادار بود، همیشه از اسراف و improvidence بیزار بود
[ترجمه گوگل]اگر چه به حافظه پدرش اختصاص داده شده بود، او همیشه از اشتیاق و بدبختی خود متنفر بود
3. But even if the rent is not mended, perhaps the worst vice betrayed is improvidence.
[ترجمه ترگمان]اما حتی اگر اجاره هم خوب نشده باشد، شاید بدترین عیب کار improvidence improvidence است
[ترجمه گوگل]اما حتی اگر اجاره اصلاح نشود، شاید بدترین معترضان خیانتکارانه است
4. Because of the poverty in those days, that thirsts for quick success and instant benefit and the improvidence ideas, what is now looked as really absurd.
[ترجمه ترگمان]به دلیل فقر آن روزها، آن تشنه موفقیت فوری و منافع فوری و افکار improvidence، آنچه اکنون به چشم می خورد واقعا مضحک به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]به خاطر فقر در آن روزها، که برای موفقیت های سریع و مزایای فوری و ایده های اشتباه است، اکنون به نظر واقعا پوچ است
5. A trust created to maintain a beneficiary but to be secure against the beneficiary's improvidence .
[ترجمه ترگمان]اعتمادی که برای حفظ یک ذی نفع ایجاد شده است اما در برابر the ذی نفع قرار دارد
[ترجمه گوگل]اعتماد ایجاد شده برای حفظ منافع، اما در برابر ناسازگاری ذی نفعان امن است
6. Even after the Victory Day bad events befell, and some Soviet soldiers had been killed in ambushes, sometimes because of their own carelessness or improvidence .
[ترجمه ترگمان]حتی پس از اتفاقات بد روز پیروزی، و برخی از سربازان شوروی در ambushes که گاه به سبب بی دقتی یا improvidence کشته شده بودند، کشته شدند
[ترجمه گوگل]حتی پس از روز پیروزی، حوادث بد رخ داد، و برخی از سربازان شوروی در کمین بودند، گاهی اوقات به خاطر بی دقتی یا بی ادب بودن خود