کلمه جو
صفحه اصلی

imprest


معنی : مساعده، قرضی
معانی دیگر : وام دولتی، پیش پرداخت دولتی، اعتبار دولتی، وادار بخدمت لشکری یا دریایی کردن، مصادره، قر­ داده شده، پیشکی

انگلیسی به فارسی

وادار بخدمت لشکری یا دریایی کردن، مصادره، مساعده،قرضی، قرض داده شده، پیشکی


بازپرداخت، مساعده، قرضی


انگلیسی به انگلیسی

• money given in advance, loan

مترادف و متضاد

مساعده (اسم)
accommodation, advance, imprest, advance money

قرضی (اسم)
imprest

پیشنهاد کاربران

تنخواه گردان


کلمات دیگر: