معنی : حالا
in a moment
معنی : حالا
انگلیسی به انگلیسی
• in a minute, shortly
دیکشنری تخصصی
[ریاضیات] اندکی بعد
مترادف و متضاد
حالا (قید)
now, at present, in a moment
جملات نمونه
1. In a moment of aberration, she agreed to go with him.
[ترجمه ترگمان]در یک لحظه of، او موافقت نمود که همراه او برود
[ترجمه گوگل]در یک لحظه از انحراف، او موافقت کرد تا با او بماند
[ترجمه گوگل]در یک لحظه از انحراف، او موافقت کرد تا با او بماند
2. It was said in a moment of anger.
[ترجمه ترگمان]آن را در لحظه ای از خشم گفتند
[ترجمه گوگل]در یک لحظه از خشم گفته شد
[ترجمه گوگل]در یک لحظه از خشم گفته شد
3. He will be here in a moment.
[ترجمه ترگمان]تا چند دقیقه دیگه میاد
[ترجمه گوگل]او در یک لحظه در اینجا خواهد بود
[ترجمه گوگل]او در یک لحظه در اینجا خواهد بود
4. I'll be back in a moment.
[ترجمه ترگمان]تا یک دقیقه دیگر بر می گردم
[ترجمه گوگل]من دوباره در یک لحظه خواهم بود
[ترجمه گوگل]من دوباره در یک لحظه خواهم بود
5. I really must be getting home in a moment.
[ترجمه ترگمان] من واقعا باید یه لحظه دیگه برم خونه
[ترجمه گوگل]من باید در یک لحظه به خانه بروم
[ترجمه گوگل]من باید در یک لحظه به خانه بروم
6. In a moment of rashness, I agreed to do a parachute jump for charity.
[ترجمه ترگمان]در یک لحظه of، موافقت کردم که یک پرش با چترنجات برای خیریه انجام دهم
[ترجمه گوگل]در یک لحظه از عجله، من موافقت کردم که پرش چتر نجات را برای خیریه انجام دهم
[ترجمه گوگل]در یک لحظه از عجله، من موافقت کردم که پرش چتر نجات را برای خیریه انجام دهم
7. He talked to the press in a moment of indiscretion.
[ترجمه ترگمان]چند لحظه پیش با مطبوعات صحبت کرد
[ترجمه گوگل]او در یک لحظه ناامید کننده به مطبوعات صحبت کرد
[ترجمه گوگل]او در یک لحظه ناامید کننده به مطبوعات صحبت کرد
8. In a moment of madness I agreed to go with him.
[ترجمه ترگمان]در یک لحظه جنون موافقت کردم که همراهش بروم
[ترجمه گوگل]در یک لحظه از جنون من موافقت کردم که با او بیایم
[ترجمه گوگل]در یک لحظه از جنون من موافقت کردم که با او بیایم
9. The nurse will take your blood pressure in a moment.
[ترجمه ترگمان]پرستار در یک لحظه فشار خون شما را دریافت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]پرستار فشار خون شما را در یک لحظه بر می دارد
[ترجمه گوگل]پرستار فشار خون شما را در یک لحظه بر می دارد
10. He had walked out in a moment of anger.
[ترجمه ترگمان]او در یک لحظه از خشم بیرون آمده بود
[ترجمه گوگل]او در یک لحظه از خشم خارج شد
[ترجمه گوگل]او در یک لحظه از خشم خارج شد
11. I lent him & 5 in a moment of rashness.
[ترجمه ترگمان]من او را در یک لحظه جسارت به او قرض دادم
[ترجمه گوگل]من او را 5 بار در یک لحظه از عجله گرفتم
[ترجمه گوگل]من او را 5 بار در یک لحظه از عجله گرفتم
12. I'll write you a cheque in a moment.
[ترجمه ترگمان]یه لحظه برات یه چک می نویسم
[ترجمه گوگل]من یک لحظه چک میکنم
[ترجمه گوگل]من یک لحظه چک میکنم
13. In a moment of blind panic she had pulled the trigger and shot the man dead.
[ترجمه ترگمان]در یک لحظه وحشت کور ماشه را کشید و مرد را تیرباران کرد
[ترجمه گوگل]در یک لحظه از نگرانی های کور، او ماشه را کشیده و مرد را کشته است
[ترجمه گوگل]در یک لحظه از نگرانی های کور، او ماشه را کشیده و مرد را کشته است
14. In a moment her eyelids flickered, then opened.
[ترجمه ترگمان]در یک لحظه پلک هایش لرزید و بعد باز شد
[ترجمه گوگل]در یک لحظه پلک او فریاد زد، سپس باز شد
[ترجمه گوگل]در یک لحظه پلک او فریاد زد، سپس باز شد
15. In a moment of madness, I agreed to have the party at my house.
[ترجمه ترگمان]در یک لحظه جنون، موافقت کردم که مهمانی را در خانه من برگزار کنند
[ترجمه گوگل]در یک لحظه از دیوانگی، من موافقت کردم که حزب در خانه من باشد
[ترجمه گوگل]در یک لحظه از دیوانگی، من موافقت کردم که حزب در خانه من باشد
پیشنهاد کاربران
به زودی، soon
لحظاتی دیگر
shortly
in only a small amount of time
in only a small amount of time
in only a small amount of time
در یک لحظه
کلمات دیگر: