کلمه جو
صفحه اصلی

harpy


معنی : ادم درنده خو
معانی دیگر : (اسطوره ی یونان) هارپی (هر یک از موجودات کثیف و حریص که سر و بدن زن و بال و پاهای پرندگان را داشتند)، (h کوچک) آدم حریص، آدم پر طمع و بی انصاف، افسانه جانوری که تن ورخسار زن وبال وچنگال مرهرا داشته

انگلیسی به فارسی

(افسانه) جانوری که تن ورخسار زن وبال وچنگال مرغرا داشته، آدم درنده خو


هارپوی، ادم درنده خو


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: Harpies
(1) تعریف: in Greek mythology, any of the wind goddesses or monsters that are half woman and half bird.

(2) تعریف: (l.c.) a person who is very greedy or grasping.

(3) تعریف: (l.c.) a nagging and bad-tempered woman; shrew.

(4) تعریف: (l.c.) a harpy eagle.

• mythological monster with the head of a woman and the body of a bird
if you refer to a woman as a harpy, you mean that she is very unpleasant or violent; a literary word.

مترادف و متضاد

ادم درنده خو (اسم)
kite, harpy

a shrewish woman


Synonyms: shrew, virago, nag, Xanthippe, hag, vixen


a greedy person


Synonyms: swindler, shark, loan shark, Shylock


جملات نمونه

1. Being almost the colour of the rocks, the Harpies are difficult to spot before they move.
[ترجمه ترگمان]در حالی که تقریبا رنگ سنگ ها، قبل از حرکت، تشخیص آن دشوار است
[ترجمه گوگل]تقریبا به رنگ سنگ ها، هارپی ها قبل از اینکه حرکت کنند دشوار است

2. The Harpies are vicious, hungry creatures who will gang up on any isolated individual.
[ترجمه ترگمان]The موجوداتی شرور و گرسنه هستند که در هر فرد منزوی تکثیر می شوند
[ترجمه گوگل]هارپای ها موجودات گریخته و ضعیف هستند که بر روی هر فرد جداگانه بنا خواهند شد

3. Ocelots, jaguars, otters, tapirs, harpy eagles, and other endangered species survive there.
[ترجمه ترگمان]Ocelots، jaguars، otters، tapirs، عقاب ها، و دیگر گونه های در معرض خطر در آنجا زنده می مانند
[ترجمه گوگل]Ocelots، jaguars، otters، tapirs، harpy eagles و دیگر گونه های در معرض خطر زنده ماندن وجود دارد

4. If the adventurers pursue the Harpies back to their lair, they will fight to the death to defend it.
[ترجمه ترگمان]اگر ماجراجویی ادامه پیدا کند و به کنام خود برگردد، برای دفاع از آن مبارزه خواهند کرد
[ترجمه گوگل]اگر ماجراجوگران هارپی را به لانه ی خود پیگیری کنند، برای مبارزه با آن مبارزه خواهند کرد

5. As soon as the adventurers stop moving, the Harpies will swoop down from their roosts in the rock.
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه ماجرا متوقف شود، the از لانه خود پایین می روند
[ترجمه گوگل]به محض این که ماجراجویان متوقف می شوند، هارپای ها از ساق های خود در سنگ کشیده می شوند

6. That was when, with a glass-cracking shriek, the harpy brought him down from behind.
[ترجمه ترگمان]همان وقت بود که جیغ جیغی کشید و جانور از پشت سرش او را پایین آورد
[ترجمه گوگل]این زمانی بود که، با صدای خرد شدن شیشه ای، هارپای او را از پشت باز کرد

7. The harpies from Paris running the road houses which must inevitably multiply will be a worse scourge than the mosquitoes.
[ترجمه ترگمان]The که از پاریس می گذشتند، خانه هایی را که ناگزیر می بایست ضرب کنند، بلای آسمانی بدتر از پشه بود
[ترجمه گوگل]harpies از پاریس در حال اجرا خانه های راه که ناگزیر می شود ضرب خواهد شد بدتر از معضلات پشه

8. The Harpy is magically kept alive, but suffers agonizing hunger pangs and is in constant pain.
[ترجمه ترگمان]The به طور جادویی زنده نگه داشته شده، اما از درد مزمن رنج می برد و در درد دائمی قرار دارد
[ترجمه گوگل]Harpy جادویی زنده نگه داشته شده است، اما دچار درد و رنج های گرسنگی می شود و در معرض درد پایدار است

9. The Harpy is a unique weapon system with features of both UAV and cruise missile.
[ترجمه ترگمان]The یک سیستم سلاح منحصر به فرد با ویژگی های هر دو موشک کروز و دریایی است
[ترجمه گوگل]هارپوی یک سیستم سلاح منحصر به فرد با ویژگی های هر دو نوع پهپاد و موشک کروز است

10. HARPY provides the most effective solution to the hostile radar problem, at the lowest price.
[ترجمه ترگمان]harpy مناسب ترین راه حل برای مشکل رادار دشمن را در پایین ترین قیمت ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]HARPY موثرترین راه حل مشکل رادار دشمن را با کمترین قیمت فراهم می کند

11. FlyingWhen Cavern Harpy comes into play, return a blue or black creature you control to its owner's hand.
[ترجمه ترگمان]FlyingWhen کالیبنز کاورن برای بازی در حال بازی است و یک موجود سیاه یا سیاهی را که در دست صاحبش است، پس می دهد
[ترجمه گوگل]پرواز زمانی که غار Harpy به بازی می آید، یک موجود آبی یا سیاه را که به دست صاحبش کنترل می کنید برگردانید

12. When I told the harpy I wanted to invite Jocelyn over for dinner, the only response was the sound of shattering glass from her room, something heavy and fragile thrown against the wall.
[ترجمه ترگمان]وقتی به جانور شیطانی گفتم که می خواهم Jocelyn را برای شام دعوت کنم، تنها پاسخ صدای شکستن شیشه اتاق او بود، چیزی سنگین و شکننده به دیوار
[ترجمه گوگل]هنگامی که به هارپای گفتم، می خواستم جولین را برای شام دعوت کنم، تنها پاسخ صدایی از شیشه ی او از اتاقش بود، چیزی سنگین و شکننده در برابر دیوار پرتاب شد

13. The powerful harpy eagle—which has razor-sharp, five-inch talons—is the world's largest bird of prey.
[ترجمه ترگمان]یک عقاب harpy قدرتمند - که چنگال های تیز و پنج اینچی دارد - بزرگ ترین پرنده در دنیا است
[ترجمه گوگل]عقاب مشتاق قدرتمند که دارای 5 تا 10 سانتی متر است، بزرگترین پرنده در جهان است

14. To their utter amazement, this seeming harpy spoke to them.
[ترجمه ترگمان]در کمال حیرت و حیرت، این بی seeming با آن ها حرف می زد
[ترجمه گوگل]به طور کامل با شگفتی، این هارپوی ظاهرا با آنها صحبت کرد

15. Pay 1 life: Return Cavern Harpy to its owner's hand.
[ترجمه ترگمان]۱ - ۱ زندگی را پرداخت کنید: کالیبنز کاورن را به دست صاحب خود بازگردانید
[ترجمه گوگل]زندگی 1 را پرداخت کنید: بازگشت غار Harpy به دست صاحب آن

پیشنهاد کاربران

A harpy is a mean, foul - tempered woman. You might quietly refer to your cranky math teacher as a harpy.
سلیطه؟؟!
The word harpy is a derogatory term for a very unpleasant female person. It is often considered offensive to call someone a harpy, in part because it singles out a nasty woman, when a man with similar characteristics might simply be "loud" or "opinionated" or "overbearing. " The word comes from Greek mythology, in which a harpy was a food - stealing creature with a woman's head and the body of a bird.


کلمات دیگر: