1. His actions have the imprimatur of the Secretary of State.
[ترجمه ترگمان]اعمال او اجازه دبیر دولت را دارند
[ترجمه گوگل]اقدامات او به طور غیرمستقیم از وزیر امور خارجه است
2. The project cannot go ahead without the imprimatur of the Treasury.
[ترجمه ترگمان]این پروژه نمی تواند بدون اجازه خزانه داری شروع شود
[ترجمه گوگل]این پروژه نمیتواند بدون ملاحظات خزانه داری پیش رود
3. Bush had managed to acquire United Nations imprimatur.
[ترجمه ترگمان]بوش موفق به کسب اجازه سازمان ملل متحد شده بود
[ترجمه گوگل]بوش موفق به کسب مجوز سازمان ملل شد
4. They can also get the imprimatur of the Constitutional Court to achieve this.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین می توانند از دادگاه قانون اساسی برای دستیابی به این هدف استفاده کنند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین می توانند از دادگاه قانون اساسی برای رسیدن به این هدف بهره مند شوند
5. Higher education staff see their academic imprimatur as more important in career terms than being accepted by a commercial publisher.
[ترجمه ترگمان]کارکنان آموزش عالی از پذیرش آکادمیک خود به عنوان یک ناشر تجاری مهم تر هستند
[ترجمه گوگل]کارآموزان تحصیلات عالی در شرایط حرفه ای خود را به عنوان مهم ترین مدرک تحصیلی خود در نظر می گیرند تا اینکه توسط یک ناشر تجاری پذیرفته شوند
6. Applying the label often serves as an imprimatur of management respectability.
[ترجمه ترگمان]استفاده از این برچسب اغلب به عنوان یک پذیرش از حرمت مدیریت عمل می کند
[ترجمه گوگل]اعمال این برچسب اغلب به عنوان یکی از مهمترین اهداف مدیریت مطرح می شود
7. The imprimatur was obtained from the Papal censor and the book was published in 163
[ترجمه ترگمان]این کتاب از دستگاه سانسور پاپ به دست آمد و این کتاب در ۱۶۳ سال منتشر شد
[ترجمه گوگل]Imprimatur از سانسور پاپ به دست آمد و این کتاب در 163 منتشر شد
8. The New England Journal of Medicine put its imprimatur on the two studies.
[ترجمه ترگمان]مجله پزشکی نیوانگلند imprimatur را بر روی این دو مطالعه قرار داده است
[ترجمه گوگل]مجله پزشکی نیوانگلند در دو مطالعه خود را بر روی آن قرار داده است
9. Best of all, the imprimatur seems to last for years.
[ترجمه ترگمان]از همه مهم تر این اجازه به نظر می رسد که سال ها طول بکشد
[ترجمه گوگل]بهتر از همه، imprimatur به نظر می رسد برای سال ها ادامه دارد
10. Lord Elgin claimed his imprimatur from an Ottoman sultan, who said he could remove anything from the Parthenon that did not interfere with the ancient citadel's walls.
[ترجمه ترگمان]لرد الگین متعلق به سلطان عثمانی بود که می گفت می تواند چیزی از پارتنون را حذف کند که در دیواره ای ارگ باستانی دخالتی نداشته است
[ترجمه گوگل]لرد الگن ادعای خود را از یک سلطان عثمانی، که گفت او می تواند هر چیزی را از پارتنون که دیوار ارگانی باستانی را تحت تاثیر قرار نمی داد، ادعا کند
11. When it lent its imprimatur, and its command structures, to the war in Afghanistan, its forces were engaged in combat beyond the European theatre for the first time.
[ترجمه ترگمان]زمانی که آن را به عاریت گرفت و ساختارهای فرماندهی آن، به جنگ افغانستان، نیروهای آن برای اولین بار در خارج از صحنه تئاتر اروپایی درگیر شدند
[ترجمه گوگل]هنگامی که ارتش خود و ساختار فرماندهی آن را به ارتش افغانستان تحویل داد، نیروهایش برای اولین بار به مبارزه علیه تئاتر اروپا مشغول بودند
12. The SEC's imprimatur, he says, had become worthless after the Bear Stearns and Lehman debacles.
[ترجمه ترگمان]او می گوید که اجازه کمیسیون بورس اوراق بهادار (SEC)، پس از the Bear و Lehman debacles، بی ارزش شده بود
[ترجمه گوگل]او می گوید، imprimatur SEC پس از خشونت Stearns و Lehman بی ارزش تبدیل شده است
13. Thus, rather than receiving the imprimatur of paleoanthropology 's elite, the jaw from Dmanisi came away with question marks.
[ترجمه ترگمان]از این رو، به جای دریافت اجازه از نخبگان paleoanthropology، آرواره from با علامت سوال از بین رفت
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، به جای دریافت بی اعتمادی از نخبگان پیلو انسانشناسی، فک از Dmanisi با علامت سوال کنار آمد
14. If the agencies'views are given a regulatory imprimatur, they should be subject to legal challenge.
[ترجمه ترگمان]اگر نظر آژانس ها اجازه قانونی داشته باشد، آن ها باید در معرض چالش قانونی قرار گیرند
[ترجمه گوگل]اگر نمایندگان آژانس به یک نظارت قانونی برسند، باید به چالش قانونی برسند