1. she did it in a jiffy
در یک چشم برهم زدن آن را انجام داد.
2. I'll be with you in a jiffy .
[ترجمه ترگمان]یک چشم به هم زدن با تو خواهم بود
[ترجمه گوگل]من یک لحظه با تو خواهم بود
3. She conjured up a whole meal in a jiffy.
[ترجمه ترگمان]در یک چشم به هم زدن یک غذای کامل درست کرد
[ترجمه گوگل]او در یک لحظه یک وعده غذایی کامل را فراگرفت
4. Please wait half a jiffy.
[ترجمه ترگمان]لطفا نیم ثانیه صبر کن ین
[ترجمه گوگل]لطفا کمی صبر کنید
5. The door opened and he handed in the jiffy bag.
[ترجمه ترگمان]در باز شد و پاکت را به دست او داد
[ترجمه گوگل]درب باز شد و او را در کیسه جیغ تحویل داد
6. And in yet another jiffy he was standing on the very edge of the great big dark Forest of Sin!
[ترجمه ترگمان]و با این حال، یک چشم به هم زدن در حاشیه جنگل بزرگ تاریک سین، ایستاده بود!
[ترجمه گوگل]و در یک لحظه دیگر او ایستاده بود در لبه های بزرگ جنگل بزرگ تیره گناه!
7. I'll come in a jiffy.
[ترجمه ترگمان]یک چشم به هم زدن خواهم آمد
[ترجمه گوگل]من یک لحظه می آیم
8. I won't be a jiffy.
[ترجمه ترگمان]یک چشم به هم نمی زنم
[ترجمه گوگل]من نخواهم بود
9. In a jiffy he had dropped silently on to the flowerbed below. In another jiffy he was out through the garden gate.
[ترجمه ترگمان]در یک چشم به هم زدن به the در طبقه پایین افتاده بود یک چشم به هم زدن از دروازه باغ بیرون آمد
[ترجمه گوگل]در یک لحظه او را به سکوت بر روی گلدان پایین پایین افتاد در یک لحظه دیگر او از طریق دروازه باغ بیرون رفت
10. In a jiffy he had dropped silently on to the flowerbed below.
[ترجمه ترگمان]در یک چشم به هم زدن به the در طبقه پایین افتاده بود
[ترجمه گوگل]در یک لحظه او را به سکوت بر روی گلدان پایین پایین افتاد
11. In a jiffy, a river flows.
[ترجمه ترگمان]به یک چشم به هم زدن یک رودخانه جریان دارد
[ترجمه گوگل]در یک لحظه یک رودخانه جریان دارد
12. We will do it in a jiffy.
[ترجمه ترگمان]در یک چشم به هم زدن آن را انجام خواهیم داد
[ترجمه گوگل]ما آن را در یک لحظه انجام خواهیم داد
13. Uh - huh. We'll be there in a jiffy.
[ترجمه ترگمان]آه - - - - - - - - - - - - - - به یک چشم به هم زدن اونجا خواهیم بود
[ترجمه گوگل]آهان ما یک لحظه در آنجا خواهیم بود
14. Lunch'll be ready in a jiffy.
[ترجمه ترگمان]در یک چشم به هم زدن آماده خواهیم بود
[ترجمه گوگل]ناهار در یک لحظه آماده می شوند
15. The cook had the water hot in a jiffy.
[ترجمه ترگمان]آشپز در یک چشم به هم زدن آب را گرم کرده بود
[ترجمه گوگل]طبخ در یک لحظه آب داغ بود