1. In sum, soul music is important to the record industry.
[ترجمه ترگمان]در مجموع، موسیقی روح برای صنعت ثبت اهمیت دارد
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه موسیقی روح برای صنعت ضبط مهم است
2. The meeting was, in sum, a disaster.
[ترجمه ترگمان]جلسه در مجموع یک فاجعه بود
[ترجمه گوگل]در مجموع این جلسه یک فاجعه بود
3. In sum, we have no chance of winning the case.
[ترجمه ترگمان]در مجموع، ما هیچ شانسی برای برنده شدن در این پرونده نداریم
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، ما هیچ شانسی برای برنده شدن در این مورد نداریم
4. In sum, many of these kids are growing up in a moral and ethical vacuum.
[ترجمه ترگمان]در مجموع، بسیاری از این کودکان در خلا اخلاقی و اخلاقی رشد می کنند
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، بسیاری از این بچه ها در خلاء اخلاقی و اخلاقی رشد می کنند
5. In sum, there are far more flexible and powerful ways to interact with a computer than with a television.
[ترجمه ترگمان]در مجموع، روش های انعطاف پذیری و انعطاف پذیری بیشتری برای تعامل با یک کامپیوتر نسبت به یک تلویزیون وجود دارد
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، راه های بسیار انعطاف پذیر و قدرتمند برای ارتباط با کامپیوتر از طریق تلویزیون وجود دارد
6. I quote from its conclusion: In sum there are certain defining characteristics of the school which emerge from our study.
[ترجمه ترگمان]من از نتیجه گیری آن نقل قول می کنم: در مجموع، مشخصات مشخصی از مدرسه که از مطالعه ما بیرون می آید وجود دارد
[ترجمه گوگل]من از نتیجه گیری آن نقل قول می کنم: خلاصه معلومات تعریف مشخصی از مدرسه که از مطالعه ما ظاهر می شود وجود دارد
7. In sum, we need to cut costs.
[ترجمه ترگمان]در مجموع، ما باید هزینه ها را کاهش دهیم
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، ما باید هزینه ها را کاهش دهیم
8. In sum, a myopic gold standard could make us more vulnerable to, not safer from, market fluctuations.
[ترجمه ترگمان]به طور خلاصه، یک استاندارد طلایی نزدیک بین می تواند ما را در برابر نوسانات بازار آسیب پذیر و آسیب پذیر کند
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، یک استاندارد طلائی میوپیپ می تواند ما را در برابر نوسانات بازار آسیب پذیر تر کند و از آن مطمئن تر نباشد
9. In sum, it enables the body to be most able to deal with danger and to be most efficient physically.
[ترجمه ترگمان]در مجموع، بدن قادر به مقابله با خطر و کارآمدتر کردن فیزیکی بدن است
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، این توانایی بدن را برای برخورداری از خطر بیشتر و کارآیی فیزیکی بیشتر می کند
10. In sum, the mixed economy is a middle way between the market and the command political economies.
[ترجمه ترگمان]در مجموع، اقتصاد ترکیبی یک راه میانی بین بازار و اقتصادهای سیاسی فرماندهی است
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، اقتصاد مخلوط راه میانجی بین بازار و اقتصاد سیاسی فرماندهی است
11. In sum, as far as employment is concerned, ethnic minorities are disadvantaged even if there are differences between different minorities.
[ترجمه ترگمان]در مجموع، تا جایی که به اشتغال مربوط می شود، اقلیت های نژادی حتی اگر اختلافی بین اقلیت های مختلف وجود داشته باشد، محروم هستند
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، در مورد اشتغال، اقلیت های قومی محروم هستند حتی اگر تفاوت های اقلیت های مختلف وجود داشته باشد
12. In sum, their experience reverses the old saw about immigration and prosperity.
[ترجمه ترگمان]در مجموع، تجربه آن ها، دیدگاه قدیمی در مورد مهاجرت و رونق را تغییر می دهد
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، تجربیاتشان پیرامون مهاجرت و رفاه را تغییر می دهد
13. It is, in sum, that consciousness is not adequately conceived in the given causal and logical ways.
[ترجمه ترگمان]در مجموع، این آگاهی به اندازه کافی به روش های منطقی و منطقی داده نمی شود
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، این آگاهی در روش های علمی و منطقی به اندازه کافی درک نمی شود
14. In sum, the different comparative methods should be seen as complements to one another.
[ترجمه ترگمان]در مجموع، روش های مقایسه ای مختلف باید به عنوان مکمل یکدیگر دیده شوند
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه روشهای مختلف مقایسه باید به عنوان مکمل یکدیگر باشند