کلمه جو
صفحه اصلی

haricot


معنی : خوراک راگو با لوبیا سبز
معانی دیگر : (خوراک پزی) آبگوشت سبزی (گوشت گوسفند و ادویه ی زیاد)، خوراک لوبیا، (انگلیس) باقلا، دانه های رسیده یانارس لوبیای سبز

انگلیسی به فارسی

خوراک راگو با لوبیا سبز، دانه های رسیده یانارسلوبیای سبز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the plant that produces kidney beans, or the bean itself.

(2) تعریف: a highly seasoned stew made of mutton or lamb and vegetables such as tomatoes, onions, and lima beans.

• kidney bean, type of edible bean
haricots or haricot beans are small, pale beans. they are usually sold dried.

مترادف و متضاد

خوراک راگو با لوبیا سبز (اسم)
haricot

جملات نمونه

1. Young haricot beans have a tender texture and a delicate, subtle flavour.
[ترجمه ترگمان]لوبیا جوان بافت ترد و طعم ظریف و ظریف دارد
[ترجمه گوگل]لوبیا لوبیا جوان دارای بافت نرم و لطیف و ظریف است

2. Baked beans, ie haricot beans baked and tinned with tomato sauce.
[ترجمه ترگمان]لوبیا Baked که حاوی لوبیا پخته و کنسرو شده با سس گوجه فرنگی می باشد
[ترجمه گوگل]لوبیای پخته شده، یعنی لوبیا لوبیا پخته شده و کنجد با سس گوجه فرنگی

3. Most granules of haricot starch are like horse bean, and the surface is smooth.
[ترجمه ترگمان]بیشتر دانه های نشاسته haricot مثل لوبیا اسب هستند و سطح صاف است
[ترجمه گوگل]بیشتر گرانول نشاسته خار خوراک مانند لوبیا اسب است و سطح صاف است

4. If you can't get chick peas, the same sort of salad can be made with haricot beans.
[ترجمه ترگمان]اگر شما نمی توانید نخود فرنگی را بگیرید، همان نوع سالاد را با لوبیا ذخیره می سازند
[ترجمه گوگل]اگر نمی توانید نخود جوجه را دریافت کنید، همان نوع سالاد را می توان با لوبیا لوبیا تهیه کرد

5. Dinner is usually a silent time. But one can find haricot soup, fish, salad and wine and bread.
[ترجمه ترگمان]شام معمولا یک زمان ساکت است اما انسان می تواند سوپ کلم، ماهی، سالاد و نان و نان پیدا کند
[ترجمه گوگل]شام معمولا یک ساعتی است اما میتوانید سوپ لوبیا، ماهی، سالاد و شراب و نان را پیدا کنید

6. Compared with cornstarch, sweet potato starch and mungbean starch, haricot starch has high transparence and poor freeze-thawing stability, but its retro-gradation is easy.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با نشاسته ذرت، نشاسته سیب زمینی شیرین و نشاسته mungbean، نشاسته haricot دارای پایداری بالا و پایداری آب و یخ شدید است، اما gradation مجدد آن آسان است
[ترجمه گوگل]در مقایسه با ذرت ذرت، نشاسته سیب زمینی شیرین و نشاسته قهوه ای، نشاسته برنج دارای شفافیت بالا و پایداری ضعیف یخ زدگی و انجماد است، اما درجه بندی مجدد آن آسان است

7. The courtyard was bathed in bright sunshine, so my neighbor grew various kinds of vegetables: cucumber, eggplant, haricot bean, tomatoes, and hot green peppers.
[ترجمه ترگمان]حیاط در آفتاب درخشان حمام گرفته بود، بنابراین همسایه من انواع مختلف سبزی را پرورش می داد: خیار، بادمجان، لوبیا، گوجه فرنگی و فلفل تند سبز
[ترجمه گوگل]حیاط در آفتاب روشن شد، بنابراین همسایه من انواع مختلف سبزیجات: خیار، بادمجان، لوبیا لوبیا، گوجه فرنگی، و فلفل سبز گرم سبز شد

8. This thesis introduced diabetes supplementary food based on baking technology with compound assistant foods, such as yam, Tuckahoe, white haricot bean, lotus seed and jujube.
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه، غذای مکمل دیابت را براساس فن آوری پخت با مواد غذایی ترکیبی، مانند yam، Tuckahoe، لوبیا haricot سفید، دانه نیلوفر آبی و jujube معرفی کرد
[ترجمه گوگل]این پایان نامه غذایی غذای اضافی دیابت را بر اساس تکنولوژی پخت با غذاهای متداول مواد غذایی مانند یام، توکوهو، لوبیا سفید، دانه لوتوس و عدس تهیه کرده است

9. Yesterday we were relieved, and now our bellies are full of beef and haricot beans.
[ترجمه ترگمان]دیروز خیالم راحت شد و حالا شکمشان پر از گوشت گاو و لوبیا است
[ترجمه گوگل]دیروز ما تسکین یافته بودیم، و در حال حاضر شکم ما پر از گوشت گاو و لوبیا لوبیا است

10. Both Winston and the girl were eating steadily. The stuff they were eating was a thin stew, actually a soup, of haricot beans.
[ترجمه ترگمان]هر دو و ین ستون و دختر مشغول غذا خوردن بودند چیزهایی که می خوردند، سوپ رقیق و سوپ لوبیا بود
[ترجمه گوگل]هر دو وینستون و دختر به طور پیوسته غذا می خوردند مواد غذایی که آنها در حال خوردن بود، یک خورش نازک، در واقع یک سوپ، از لوبیا لوبیا


کلمات دیگر: