کلمه جو
صفحه اصلی

hang out


معنی : اویختن، سماجت ورزیدن، مسکن کردن، والمیدن، پاتوغ، محل اجتماع تبه کاران
معانی دیگر : 1- بیرون زدن، خم شدن و بیرون آمدن 2- آویزان و نمایان بودن 3- (خودمانی) ساکن (محلی) بودن 4- (محلی را) پاتوق قرار دادن، مرتبا سرزدن (به جایی) 5- ولگردی کردن، وقت تلف کردن، محل اویختن چیزی مثل رجه، میعادگاه، (امریکا - خودمانی) پاتوق، میعادگاه

انگلیسی به فارسی

وقت گذراندن، وقت تلف کردن


دوام آوردن، ادامه دادن


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: (informal) to spend a lot of time at a place with no particular purpose.

- The kids hang out on the street corner.
[ترجمه نرگس] بچه ها سر نبش خیابان دورهم جمع می شوند.
[ترجمه گلی افجه ] بچه ها کنار خیابان پاتوق کرده بودند
[ترجمه Zahra] بچه ها نبش کوچه جمع میشدند
[ترجمه ترگمان] بچه ها گوشه خیابون آویزون شدن
[ترجمه گوگل] بچه ها در گوشه خیابان آواز میخوانند

(2) تعریف: to spend time in a relaxed way.

- Come and hang out with us tonight.
[ترجمه الینا ] بیا و امشب با ما جمع باش
[ترجمه Ali] بیا و امشب با ما وقت بگذران
[ترجمه ترگمان] بیا و امشب با ما باش
[ترجمه گوگل] بیا و امشب با ما بمان
اسم ( noun )
• : تعریف: a place where a person or group spends a good deal of time, esp. during idle or leisure hours.

- The beach is my hangout in the summer.
[ترجمه نرگس] بچه ها سر نبش خیابان دورهم جمع می شوند.
[ترجمه گلی افجه ] بچه ها کنار خیابان پاتوق کرده بودند
[ترجمه Zahra] بچه ها نبش کوچه جمع میشدند
[ترجمه ترگمان] ساحل پاتوق من تو تابستون - ه
[ترجمه گوگل] ساحل پاتوق من در تابستان است
- The bus station is a hangout for thieves.
[ترجمه الینا ] بیا و امشب با ما جمع باش
[ترجمه Ali] بیا و امشب با ما وقت بگذران
[ترجمه ترگمان] ایستگاه اتوبوس یه محل پر از دزدها - ه
[ترجمه گوگل] ایستگاه اتوبوس یک پاتوق برای دزدان است

• dwelling place, "pad" (slang); place one frequently visits
hang around, spend time in a certain place; spend time with certain people; reside, live; put something outside (on a clothes line etc.); display in full view (sign, notice, etc.)
place where a person frequently goes (especially for recreation)

مترادف و متضاد

اویختن (فعل)
hang, append, hang out, dangle, loll, slouch

سماجت ورزیدن (فعل)
hang out, hang on

مسکن کردن (فعل)
hang out

والمیدن (فعل)
hang out

پاتوغ (اسم)
joint, recourse, station, nest, haunt, flash house, port of call, hangout, howff, rendezvous, resort

محل اجتماع تبه کاران (اسم)
haunt, hangout

associate with; be residing in


Synonyms: abide, affect, dally, frequent, get along with, haunt, have relations with, linger, live, loiter, reside, resort, roam, spend time, stand around, swell, tarry, waste time


Antonyms: condemn


Be unyielding; to hold out


جملات نمونه

1. You still hang out at the pool hall?
[ترجمه Z azar] شما هنوزم در سالن استخر جمع میشین؟
[ترجمه گلی افجه ] شما هنوز هم در سالن بیلیارد وقت گذرانی می کنید
[ترجمه girl iran] شما هنوز در سالن استخر جمع میشین؟
[ترجمه ترگمان]هنوزم تو سالن بیلیارد بازی می کنی؟
[ترجمه گوگل]شما هنوز در سالن استخر آواره هستید؟

2. I have got one or two shirts to hang out.
[ترجمه پریا شمشیری] من یکی دو پیراهن برای بیرون رفتن دارم
[ترجمه ترگمان]یکی دو پیراهن دارم که باید دراز بکشم
[ترجمه گوگل]من یک یا دو پیراهن برای آویزان کردن دارم

3. Don't hang out of the window or you may fall.
[ترجمه Sphri] از پنجره اویزان نشوید وگرنه می افتید ( سقوط می کنید )
[ترجمه ترگمان]از پنجره بیرون نرو، وگرنه ممکن است بیفتد
[ترجمه گوگل]از پنجره خارج نشوید یا ممکن است سقوط کنید

4. My job was to hang out the washing.
[ترجمه گلی افجه ] شغل من برای زندگی نظافت کردن بود
[ترجمه ترگمان]وظیفه من این بود که شستن ظرف ها رو قطع کنم
[ترجمه گوگل]شغل من این بود که شستن را قطع کنم

5. I often used to hang out in supermarkets.
[ترجمه گلی افجه ] من اغلب عادت داشتم در سوپر مارکت ها پرسه بزنم
[ترجمه ترگمان]من اغلب در سوپرمارکت ها می رفتم
[ترجمه گوگل]من اغلب برای تعطیلات در سوپر مارکت ها استفاده می شود

6. Where does he hang out these days?
[ترجمه ترگمان]این روزها کجا پرسه می زنه؟
[ترجمه گوگل]این روزها کجا او را میبیند؟

7. We must hang out until help arrives.
[ترجمه MM] ما باید تا زمانی که کمک برسد منتطر بمانیم.
[ترجمه ترگمان]ما باید تا رسیدن به اینجا با هم باشیم
[ترجمه گوگل]ما باید تا زمانی که کمک می رسد، قطع می شود

8. It dry-cleans beautifully and wrinkles hang out.
[ترجمه گلی افجه ] این خشکی زیبایی را پاک و چروک ها را نمایان می کند
[ترجمه ترگمان]آن خشک است و چین و چروک به صورت زیبا تمیز و تمیز می شود
[ترجمه گوگل]این زیبایی خشک را تمیز می کند و چروک ها آویزان می شوند

9. We can just hang out and have a good time.
[ترجمه Sphri] ما میتونیم بزنیم بیرون و زمان خوبی رو سپری کنیم
[ترجمه ترگمان]میتونیم بریم بیرون و خوش بگذرونیم
[ترجمه گوگل]ما فقط می توانیم آواز بخوانیم و زمان خوبی داشته باشیم

10. Where do the youngsters hang out?
[ترجمه گلی افجه ] پاتوق جوانترین ها کجاست ؟
[ترجمه ترگمان]جوانان در کجا آویزان می شوند؟
[ترجمه گوگل]جوانان آویزان کجا هستند؟

11. The local kids hang out at the mall.
[ترجمه hesam] بچه های محلی در بازار پلاس هستند
[ترجمه ترگمان]بچه های محلی در مرکز خرید به دار آویخته می شوند
[ترجمه گوگل]بچه های محلی در بازار می آیند

12. Do you still hang out with the same crew ?
[ترجمه گلی افجه ] هنوز هم با همان گروه ( خدمه هواپیما یا کشتی ) هستی
[ترجمه ترگمان]هنوزم با یه تیم میمونی؟
[ترجمه گوگل]آیا هنوز هم با خدمه یکی از طرفداران خود هستید؟

13. Please hang out the laundry.
[ترجمه ترگمان]لطفا لباس ها رو بندازین بیرون
[ترجمه گوگل]لطفا لباس بپوشید

14. Guys play basketball, goof off, gamble, hang out, argue and ignore their women.
[ترجمه ترگمان]بچه ها بسکتبال بازی میکردن، شوخی میکردن، قمار میکردن، جر و بحث میکردن و زنا رو نادیده میگیرن
[ترجمه گوگل]بچه ها بازی بسکتبال، بازی کردن، قمار کردن، آویزان کردن، استدلال کردن و نادیده گرفتن زنانشان

15. We'd hang out with him all the time.
[ترجمه ترگمان]ما همیشه با اون بودیم
[ترجمه گوگل]ما همواره با او در ارتباطیم

16. The bar is a favourite hangout for students.
[ترجمه ترگمان]این بار مکان بسیار محبوبی برای دانشجویان است
[ترجمه گوگل]نوار یک مهمانی مورد علاقه برای دانش آموزان است

17. So is the Net basically a geek hangout?
[ترجمه ترگمان]پس Net Net اساسا یک دسته از hangout geek است؟
[ترجمه گوگل]بنابراین Net اساسا یک پاتوق گایک است؟

18. The Embry home is the neighborhood hangout, with kids pouring in and out at all hours.
[ترجمه ترگمان]خانه امبری، مکان hangout همسایگی با کودکانی است که در تمام ساعت ها در حال ریختن و خروج هستند
[ترجمه گوگل]خانه Embry محل سکونت Hangout است، با بچه ها در همه ساعت ها به داخل و خارج ریختن

19. The Alvord Lake area is now a favorite hangout for homeless campers and drug dealers.
[ترجمه ترگمان]منطقه Alvord لیک در حال حاضر مکان بسیار محبوبی برای افراد بی خانمان در کمپ آوارگان و فروشندگان مواد مخدر است
[ترجمه گوگل]منطقه دریاچه الوند در حال حاضر یک مهمانی مورد علاقه برای مسافران بی خانمان و فروشندگان مواد مخدر است

20. The bar is a favorite hangout for soldiers from the nearby base.
[ترجمه ترگمان]این بار مکان بسیار محبوبی برای سربازان از پایه نزدیک است
[ترجمه گوگل]نوار یک مهمانی مورد علاقه برای سربازان از پایگاه نزدیک است

21. They started for a Communist Party hangout.
[ترجمه ترگمان]آن ها شروع به راه رفتن به سمت مکان hangout حزب کمونیست کردند
[ترجمه گوگل]آنها برای یک مهمانی حزب کمونیست شروع به کار کردند

22. It was a hangout of the privileged classes, smug, snobbish, and perfectly content to remain small.
[ترجمه ترگمان]آنجا مکان بسیار خوبی از افراد مرفه، خودبین، خودخواه، و کاملا راضی بود که کوچک بمانند
[ترجمه گوگل]این یک پاتوق از کلاس های ممتاز، مشتاق و ناامید کننده بود و کاملا محتاط بود که باقی بماند

23. This street is a major hangout for junkies.
[ترجمه ترگمان]این خیابان محل خوبی برای junkies است
[ترجمه گوگل]این خیابان یک پاتوق بزرگ برای junkies است

24. Ths station served as a hangout for the town delinquents.
[ترجمه ترگمان]ایستگاه ths به عنوان محلی به عنوان محلی برای the شهر خدمت می کرد
[ترجمه گوگل]ایستگاه Ths به عنوان پاتوق برای مجرمین شهر خدمت کرده است

25. It has the reputation of being a mob hangout.
[ترجمه ترگمان]شهرت این که اونجا پاتوق اراذل و اوباش باشه
[ترجمه گوگل]این شهرت داشتن یک پاتوق جالب است

26. Their hangout is the bar around the corner.
[ترجمه ترگمان]محل Their بار در گوشه و کنار است
[ترجمه گوگل]پاتوق آنها نوار در اطراف گوشه است

27. This bar is our favorite hangout.
[ترجمه ترگمان] اینجا پاتوق مورد علاقه ماست
[ترجمه گوگل]این نوار hangout مورد علاقه ما است

28. Only recently opened, it is already a hangout for Hong Kong film and TV stars.
[ترجمه ترگمان]تنها به تازگی بازگشایی شده است، هم اکنون مکان خوبی برای فیلم هنگ کنگ و ستاره های تلویزیون است
[ترجمه گوگل]فقط اخیرا باز شده است، در حال حاضر یک پاتوق برای ستاره های فیلم و تلویزیون هنگ کنگ است

29. Let's go somewhere other than your fave hangout or mine.
[ترجمه ترگمان]بیا بریم یه جای دیگه غیر از اون hangout مورد علاقه تو یا من
[ترجمه گوگل]بیایید به جایی دیگر از پاتوق دوست داشتنی خود و یا من بروید

پیشنهاد کاربران

وقت زیادی را در جایی سپری کردن

در معرض دید قرار دادن

وقت گذراندن ، پاتوق کردن، خوش گذرانی هم میگن. .
Someones who are really chatty, l don't like to hang out with them
کسایی ک زیاد حرف میزنن، رو من دوس ندارم باهاشون وقت بگذرونم : )

spend time with sb ( somebody )

با دوستان جمع شدن و نشستن

ماندن در جایی


خوش گذرانی

با همیدگه بیرون رفتن

پرسه زنی

وقت گذراندن ، خوش گذرانی
Hang out ( v ) :to spend alot of time in a place or with some one
Ex:They spend the whole dayhanging out by the pool
آنها کل روز را مشغول خوش گذرانی در استخر بودند.


بیرون به سر بردن. . .

وقت گذراندن پاتوق کردن مسکن کردن

وقت گذراندن

گشت زدن
to spend time with someone or at some place
to associate with someone or a group on a regular basis

اقامت در جایی
( Stay at some place )
Spend time

خوش گذراندن

I want to hang out with you
that's literally just mean I'd like to see someone
یه درخواست واسه ملاقات با یه دوست که شما میخواید اونو میبینید همچنین واسه درخواست یه ملاقات راحتتر وصمیمی تر از catch up بیشتر استفاده میشه

پِلاس بودن

بیرون رفتن

پاتوق کردن

وقت گذراندن ( بدون انجام کاری )

بیرون رفتن. یک درخواست دوستانه برای رفتن و خوشگذرانی کردن

با دوستان بیرون رفتن
When can we hang out again

آویزان کردن

با هم وقت گذراندن

دور دور

با هم زندگی کردن

گذراندن وقت
Spend time

پرسه زدن. ول گشتن

دورهمی گرفتن

بودن ( در جایی و یا با کسی ) / . وقت گذراندن

to spend time with someone

آویزان شدن

بیرون زدن و گشت گذار

وقت تلف کردن
مگس پروندن
مسخره بازی دراوردن


قرار گذاشتن

لباس پهن/آویزان کردن

وقت گذراندن با یکدیگر، دور هم جمع شدن، دورهمی گرفتن
to spend time relaxing or enjoying yourself with friends or family
؟ Do you want to come over after work and hang out at my house
؟Haven't you got anything better to do than hang out at the shopping centre

خوش گذرونی کردن

وقتگ گذرانی

به معنی وقت سپری کردن، وقت تیر کردن،
I hang on with my friend till 9 o'clock every night
من هر شب تا ساعت هشت با دوستانم میباشم ( وقت را سپری میکنم )


Hang out کلمه ای کاملا غیر رسمی میباشد

بیرون رفتن
وقت گذراندن
Hang out with friends:بیرون رفتن با دوست ها


معاشرت کردن

با کسی وقت گدراندن

( با کسی ) گشتن، وقت گذراندن، بیرون رفتن و. . .

پِلِکیدن/

۱ - پاتوق haunt

۲ - محل کار یا زندگی one's place of business or resort

پاتوق
a specific place to spend time in a relaxed way

میشه یه نفر به من تفاوت دقیق بین دو تا واژه hang out و hang around رو توضیح بده

دور هم جمع بودن معنی اصلیشه
ولی معنی های دیگه ای هم داره


کلمات دیگر: