کلمه جو
صفحه اصلی

jinx


معنی : ادم که بدشانسی میاورد، ادم بد شانس، شانس نیاوردن
معانی دیگر : بدبیاری، بد شانسی، نحسی، دچار نحسی کردن، دچار بدبیاری کردن، شوربخت کردن، (عامیانه) شخص یا چیزی که موجب بدبیاری می شود، شوم

انگلیسی به فارسی

آدم بد شانس، آدم که بدشانسی می‌آورد، شانس نیاوردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a person, thing, or set of circumstances that is believed to cause bad luck.
مشابه: bane, charm, conjuration, curse, evil eye, hex, malediction, spell

- The players called their new uniforms a jinx after they lost their first game.
[ترجمه Fatima] بعدازاینکه بازی کنان اولین بازیشونو باختن، گفات یونیفرم جدید براشون بدشانسی آورده
[ترجمه ترگمان] بازیکنان بعد از اینکه اولین بازی خود را از دست دادند، یونیفرم جدید خود را باز کردند
[ترجمه گوگل] پس از اینکه اولین بازی خود را از دست دادند، بازیکنان لباس جدید خود را یک جینکس نامیدند
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: jinxes, jinxing, jinxed
• : تعریف: to cause to have bad luck or turn out badly.
مشابه: conjure, curse, hex

- Don't make plans with my winnings; you'll just jinx me.
[ترجمه حسین] وقتی دو نفر یک کلمه را با هم میگویند به این کلمه اشاره میشود
[ترجمه ترگمان] تو با جایزه من برنامه ای نکن فقط بدشانسی میاری
[ترجمه گوگل] طرح های خود را با برندهای من تهیه نکنید؛ شما فقط به من زنگ زدن

• something or someone who brings bad luck
bring bad luck upon, cast an evil spell upon; place a jinx on
a jinx is bad luck, or something that is thought to bring bad luck.

مترادف و متضاد

ادم که بدشانسی میاورد (اسم)
jinx

ادم بد شانس (اسم)
jinx

شانس نیاوردن (فعل)
jinx

curse


Synonyms: black magic, charm, enchantment, evil eye, hex, hoodoo, kiss of death, nemesis, plague, spell, voodoo


Antonyms: advantage, benefit, boon, luck


Synonyms: bedevil, bewitch, cast a spell on, charm, condemn, damn, enchant, give the evil eye, hex


Antonyms: benefit


جملات نمونه

1. i finally overcame my jinx
من بالاخره بدبیاری خود را برطرف کردم.

2. somebody seems to have put a jinx on this radio; it breaks down for no reason
مثل اینکه یک کسی این رادیو را طلسم کرده است ; بی خودی خاموش می شود.

3. The team seems to have shaken off the jinx that's been dogging them for months.
[ترجمه ترگمان]به نظر میاد تیم از \"جینکس\" که چند ماهه اونا رو تعقیب می کرده تکون خورده
[ترجمه گوگل]این تیم به نظر می رسد از jinx که آنها را برای مدت چند ماه با آنها روبرو شده اند را لرزاند

4. The injury jinx has struck Real Madrid.
[ترجمه ترگمان]طلسم صدمه و صدمه به ریال مادرید اصابت کرده است
[ترجمه گوگل]جیمز جرارد به رئال مادرید ضربه زده است

5. There's a jinx on/Someone's put a jinx on this car: it's always giving me trouble.
[ترجمه ترگمان]بد شانسی هست، یه نفر یه بدشانسی توی این ماشین گذاشته: همیشه به من دردسر می ده
[ترجمه گوگل]یک جینکس وجود دارد / کسی جینکس را روی این خودرو قرار داده است: این همیشه مشکل من را به من هدیه می دهد

6. There's a jinx on this computer - it's gone wrong three times this morning!
[ترجمه ترگمان]یه بدشانسی توی این کامپیوتر هست که سه بار امروز صبح اشتباه کرده!
[ترجمه گوگل]یک جینکس روی این رایانه وجود دارد - این بار سه بار این صبح رفته است!

7. I'm sure there's a jinx on this car.
[ترجمه ترگمان]مطمئنم یه بدشانسی توی این ماشین هست
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم که این خودرو در حال جینکس است

8. They reckon it's a jinx after last night.
[ترجمه ترگمان]خیال می کنن بعد از دیشب یه بدشانسی بود
[ترجمه گوگل]آنها بر این باورند که بعد از شب گذشته یک جینکس است

9. Contrary to all that gar-bage about being a jinx, she brought me nothing but good luck.
[ترجمه ترگمان]برخلاف همه اون gar که در مورد بد بودن حرف می زد، اون هیچی به جز خوش شانسی آورد
[ترجمه گوگل]بر خلاف همه چیزهایی که در مورد یک جینکس وجود دارد، او به من چیزی جز شادی آورد

10. Muttering some vulgar exorcism to avert the jinx, Juron tore the panel open.
[ترجمه ترگمان]بعضی از جن گیری مبتذل را زیر لب زمزمه می کنم تا طلسم بد را دفع کنم، و دریچه را باز کنم
[ترجمه گوگل]جورون پاره پاره را باز کرد

11. The Trip Jinx doesn't stop movement so much as interfere with it.
[ترجمه ترگمان]The سفرم به اندازه مداخله در این کار متوقف نخواهد شد
[ترجمه گوگل]سفر Jinx حرکت را متوقف نمی کند تا آنجا که با آن مواجه شود

12. Do you believe in jinx or superstition?
[ترجمه ترگمان]تو به طلسم یا خرافات اعتقاد داری؟
[ترجمه گوگل]آیا به جینکس یا خرافات اعتقاد دارید؟

13. There must be a jinx go this house. Everything's always in a mess.
[ترجمه ترگمان]باید یه \"جینکس\" باشه که از این خونه بیاد بیرون همه چیز همیشه درهم و برهم است
[ترجمه گوگل]این خانه باید یک جینکس باشد همه چیز همیشه در یک ظرف غذا است

14. These high tech high jinx will keep your family bewildered as you laugh when their desktop goes haywire or their speech recognition software only responds to Klingon.
[ترجمه ترگمان]این جادوی بالا با تکنولوژی برتر باعث حفظ خانواده شما خواهد شد وقتی که دسکتاپ آن ها به هم ریخته می شود یا نرم افزار تشخیص گفتار آن ها فقط به Klingon پاسخ می دهد
[ترجمه گوگل]این جینکس با تکنولوژی بالا، خانواده شما را خجالت زده می کند زمانی که روی کامپیوتر خود خنده می زنید و یا نرم افزار تشخیص گفتار خود تنها به کلینگون پاسخ می دهد

15. Jinx: It is, isn't it ? Too bad it's lost on everybody else.
[ترجمه ترگمان]هستم، مگه نه؟ خیلی بد شد که بقیه رو از دست دادیم
[ترجمه گوگل]جینکس: این است، آیا این نیست؟ خیلی بد است که همه چیز را از دست داده است

I finally overcame my jinx.

من بالأخره بدبیاری خود را برطرف کردم.


Somebody seems to have put a jinx on this radio; it breaks down for no reason.

مثل اینکه یک کسی این رادیو را طلسم کرده است؛ بیخودی خاموش می‌شود.


He has been jinxed.

دچار بدبیاری شده است.


پیشنهاد کاربران

چشم زدن

نماد بد شانسی

طلسم
نحسی


۱_ ( فعل ) نفوس بد زدن؛راجع به یه اتفاق بدی که ممکنه بیفته حرف بزنی، یه جورایی مثلا انرژی منفی بدی.
۲_تو ایران گاهی تو بعضی شهرها وقتی دو نفر همزمان یه چیزی رو میگن ، یکی موهای اون یکی رو میکشه. حالا تو انگلیسی وقتی دو نفر همزمان یه حرف رو بزنن یکی زودتر میگه jinx و براش شانس میاره، در مقابل اونی که نگفته بد شانس درنظر گرفته میشه.
۳_گاهی هم معنی نظر، چشم بد یا چشم زخم میده
i dont want to jinx it نمیخوام چشمش بزنم.


کلمات دیگر: