1. Forgotten, or decided it had been idle talk, a vow impossible to realise.
[ترجمه ترگمان]فراموش شده یا به این نتیجه رسیده بود که این حرف بی هوده و فراموش شده و پیمانی است که برای درک آن غیرممکن است
[ترجمه گوگل]فراموش شده، و یا تصمیم گرفت آن را به حال بیکار بحث، وعده غیر ممکن است برای تحقق بخشیدن است
2. It was no place for idle talk then: there was too much action for gossip.
[ترجمه ترگمان]آن وقت جای بحث بی هوده نبود، زیرا شایعات زیادی برای غیبت کردن وجود داشت
[ترجمه گوگل]این محل برای گفتگو بیکار نبود: برای شایعه اقدام بیش از حد شد
3. It foolish to while away one's time in idle talk.
[ترجمه ترگمان]این کار احمقانه است که وقت را برای حرف زدن بی هوده تلف کنیم
[ترجمه گوگل]در حالی که وقت خود را در بحث بیکاری دور می زنیم، احمقانه است
4. Idle talk had eaten up your time before you knew it.
[ترجمه ترگمان]پیش از این که شما این موضوع را بدانید، یک صحبت ازسر راه شما خورده بود
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه شما آن را می دانستید، وقت بیدار بود
5. All the random mingling and idle talk made him hate literary parties.
[ترجمه ترگمان]همه گفتگوها و گفتگوهای بی هوده او را از احزاب ادبی بیزار می ساخت
[ترجمه گوگل]تمام ادغام تصادفی و بحث بیکارانه او را از حزب ادبی متنفر ساخت
6. Good, the idle talk little said, under starts our story.
[ترجمه ترگمان]talk گفت: خوب، حرف مفت نزن، داستان ما را شروع کرد
[ترجمه گوگل]خوب، گفتگو بیکار کمی گفت، تحت داستان ما شروع می شود
7. It is foolish while away one's time in idle talk.
[ترجمه ترگمان]این کار زمانی احمقانه است که وقت تلف کردن است
[ترجمه گوگل]در حالی که دور از وقت خود در بحث بیکار است، احمقانه است
8. It's foolish to while away one's time in idle talk.
[ترجمه ترگمان]این کار احمقانه است که در این مدت کوتاه مدتی در صحبت بی هوده است
[ترجمه گوگل]این گمراه کننده است تا زمانیکه زمان خود را در بحث بیکار قرار دهیم
9. Cannot, I will not care about any idle talk, will complete oneself duty.
[ترجمه ترگمان]نه، من به هیچ حرف بی کار اهمیتی نمی دهم، وظیفه خود را به انجام خواهم رساند
[ترجمه گوگل]نمی توانم، من به هیچ حرفی خسته نباشید، وظیفه خود را کامل خواهم کرد
10. Idle talk had eaten up the hour before we knew it.
[ترجمه ترگمان]یک ساعت پیش از اینکه این موضوع را بفهمیم، یک ساعت را صرف حرف زدن کرده بودیم
[ترجمه گوگل]بحث بیداری ساعت قبل از اینکه ما آن را می دانستیم، خورده بودیم
11. This is not just idle talk.
[ترجمه ترگمان]این فقط حرف الکی نیست
[ترجمه گوگل]این فقط بحث بیکار نیست
12. His promise is just idle talk.
[ترجمه ترگمان]قول اون فقط چرت و پرته
[ترجمه گوگل]وعده او فقط بحث بیکار است
13. So this is not just idle talk.
[ترجمه ترگمان]پس این فقط حرف الکی نیست
[ترجمه گوگل]بنابراین این فقط بحث بیکار نیست
14. It's foolish while away one's time in idle talk.
[ترجمه ترگمان]احمقانه است که وقت را برای صحبت بی هوده تلف کنیم
[ترجمه گوگل]این احمقانه است، در حالی که وقت خود را در بحث بیکار می گذرانیم
15. He wearied me with his requests [ idle talk ].
[ترجمه ترگمان]اون منو با درخواست خودش خسته کرد
[ترجمه گوگل]او با درخواست هایش [صحبت بیکار] خسته شده بود