1. The senator's tax program was mere jugglery.
[ترجمه ترگمان]برنامه مالیاتی سناتور فقط شعبده بازی بود
[ترجمه گوگل]برنامه مالیاتی سناتور، تنها قاتل بود
2. Jugglery with labels and subtleties of diplomacy are foreign to the worker.
[ترجمه ترگمان]هم کاری با برچسب ها و ریزه کاری های دیپلماسی برای کارگران خارجی است
[ترجمه گوگل]تظاهرات با برچسب ها و ظرافت های دیپلماسی به کارگران خارجی است
3. This is an advertising agency with all its jugglery of public sentiment.
[ترجمه ترگمان]این یک موسسه تبلیغاتی است با تمام jugglery احساسات عمومی
[ترجمه گوگل]این یک آژانس تبلیغاتی با تمام قصاص از احساسات عمومی است
4. It was sheer jugglery of fate.
[ترجمه ترگمان]این یک شعبده بازی محض بود
[ترجمه گوگل]این جادوگر محض سرنوشت بود
5. A bad rabbit that lures or jokes good children with jugglery in the Hallowmas.
[ترجمه ترگمان]خرگوش بدی بود که در the بچه های خوبی را فریب می داد یا شوخی می کرد
[ترجمه گوگل]یک خرگوش بد که بچه ها را با شوخی در هالوومس لج می کند یا جوک می زند
6. No party could survive such a record of political trickery and financial jugglery.
[ترجمه ترگمان]هیچ حزبی نتوانست از چنین سابقه ای از trickery سیاسی و jugglery مالی جان سالم به در ببرد
[ترجمه گوگل]هیچ حزبی نمیتواند چنین رکوردی از فریب سیاسی و قصاص مالی داشته باشد
7. He tried to imagine himself she, gazing into those eyes of his, but failed in the jugglery.
[ترجمه ترگمان]سعی کرد خودش را مجسم کند که به چشمان او خیره شده است، اما در این شعبده بازی شکست خورد
[ترجمه گوگل]او سعی کرد خودش را تصور کند، نگاهی به آن چشمها می انداخت، اما در جنجال ناپدید شد