1. The passage of the judicature Act tempted some people to think that damages might now be obtained for innocent misrepresentation.
[ترجمه ترگمان]تصویب لایحه judicature برخی از مردم را اغوا کرد تا فکر کنند که ممکن است خسارات ناشی از ارائه اطلاعات نادرست و نادرست به دست آید
[ترجمه گوگل]تصویب قانون قضایی، برخی افراد را وادار به فکر کردن کرد که اکنون ممکن است خسارت برای بدرفتاری بی گناهان به دست آید
2. The effect of the Judicature Acts Now, what have the judicature Acts 1873 and 1875 done?
[ترجمه ترگمان]تاثیر قوانین judicature در حال حاضر، چه چیزی در قانون judicature ۱۸۷۳ و ۱۸۷۵ انجام شده است؟
[ترجمه گوگل]اثر قضاوت در حال حاضر، چه قضاوت عمل 1873 و 1875 انجام شده است؟
3. The Judicature Act decided that as against a stranger the mortgagor in possession must be treated as owner.
[ترجمه ترگمان]قانون judicature به این نتیجه رسید که در برابر یک غریبه، mortgagor باید به عنوان مالک رفتار شود
[ترجمه گوگل]قانون قضایی تصمیم گرفت که به عنوان یک غریبه به عنوان صاحب مالکان در مالکیت رفتار شود
4. With the passing of the Judicature Acts a single court was formed, administering both law and equity.
[ترجمه ترگمان]با گذر از قانون judicature، یک دادگاه واحد تشکیل شد که هر دو قانون و حقوق را اداره می کرد
[ترجمه گوگل]با تصویب آئین دادرسی، یک دادگاه واحد تشکیل شد که در آن هر دو قانون و عدالت اداره می شد
5. The Judicature Society reported that half of the male federal judges were active in party politics before their election to the bench.
[ترجمه ترگمان]انجمن judicature گزارش داد که نیمی از قضات مرد فدرال پیش از انتخاب به کرسی، در سیاست حزبی فعال بوده اند
[ترجمه گوگل]انجمن دادگستری گزارش داد که نیمی از قضات فدرال مرد در انتخابات پارلمان در سیاست حزب فعال بودند
6. Judicature should be of independence, the realization of the judicial independence depends on its impetus factors.
[ترجمه ترگمان]استقلال باید استقلال داشته باشد، تحقق استقلال قضایی به عوامل محرک آن بستگی دارد
[ترجمه گوگل]دادگستری باید استقلال داشته باشد، تحقق استقلال قضایی بستگی به عوامل انگیزش دارد
7. The state auditing judicature in our country has certain theoretical basis and system foundation.
[ترجمه ترگمان]حسابرسی دولتی در کشور ما اساس نظری و پایه و اساس سیستم دارد
[ترجمه گوگل]قضات حسابرسی دولتی در کشور ما دارای مبانی نظری و پایه سیستم هستند
8. With the deepening reform of judicature in our county, it is essential to set up the system of admission legislatively .
[ترجمه ترگمان]با اصلاحات عمیق of در بخش ما، تعیین سیستم پذیرش در قانون اساسی ضروری است
[ترجمه گوگل]با تشدید اصلاحات قضایی در شهرستان ما، ایجاد سیستم پذیرش قانونی ضروری است
9. Racial discrimination is frequently seen in America's judicature.
[ترجمه ترگمان]تبعیض نژادی غالبا در judicature آمریکا دیده می شود
[ترجمه گوگل]تبعیض نژادی اغلب در قضیه آمریکا دیده می شود
10. Judicature is the last line of defence to justice, and is the protection ex post facto to citizens environmental right.
[ترجمه ترگمان]judicature آخرین خط دفاع در برابر عدالت است و از سمت راست محافظت از حق محیط زیست شهروندان است
[ترجمه گوگل]دادگستری آخرین خط دفاع از عدالت است و حفاظت از محیط زیست در برابر شهروندان است
11. Judicature is the last line of defense to justice, and is the protection ex post facto to citizen's environmental right.
[ترجمه ترگمان]judicature آخرین خط دفاع در برابر عدالت است و از سمت راست محافظت در برابر حق محیط زیست شهروندان است
[ترجمه گوگل]دادگستری آخرین خط دفاع از عدالت است و حمایت از حقوقی زیست محیطی شهروندان است
12. The professional course test reform of the criminal judicature specialty is an important constituent in the penology subject construction.
[ترجمه ترگمان]اصلاح آزمون مهارت تخصصی judicature، یکی از اجزای مهم در ساختار موضوع penology می باشد
[ترجمه گوگل]اصلاحات تست دوره ی حرفه ی تخصصی جنایی قضایی، جزء مهمی در ساخت و ساز موضوع پنوماتیک است
13. The recoverable judicature is a hottest and newest topic.
[ترجمه ترگمان]The قابل ترمیم یک داغ ترین و جدیدترین موضوع است
[ترجمه گوگل]دادگستری قابل بازیافت داغترین و جدیدترین موضوع است
14. The inferior courts Those courts which do not form part of the Supreme Court of Judicature are collectively known as inferior courts.
[ترجمه ترگمان]دادگاه های پست تر که بخشی از دیوان عالی judicature را تشکیل نمی دهند، به طور جمعی به عنوان دادگاه های فرعی شناخته می شوند
[ترجمه گوگل]دادگاه های پایین تر دادگاه هایی که قسمتی از دیوان عالی کشور را تشکیل نمی دهند به طور کلی به عنوان دادگاه های پایین تر شناخته می شوند