کلمه جو
صفحه اصلی

germinal


معنی : اصلی، بدوی، جنینی، نطفهای، تخمی، جرثومهای
معانی دیگر : یاخته زا، زایشی، زایگونه ای، خلاقه، جرم مانند، جوانه زا، زایا، نوپا، تژه، در مرحله ی اولیه ی رشد جنینی

انگلیسی به فارسی

نطفه ای، تخمی، جرثومه ای، بدوی، اصلی، جنینی


ژرمینال، جنینی، نطفهای، تخمی، جرثومهای، بدوی، اصلی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: germinally (adv.)
(1) تعریف: of, concerning, or like a germ or germ cell.

(2) تعریف: of, concerning, or at a rudimentary level of growth or development.

- a germinal proposal
[ترجمه ترگمان] پیشنهاد germinal
[ترجمه گوگل] یک پیشنهاد ژرمینال

• of or pertaining to germs; germlike; embryonic, in the beginning stages
something that is germinal is in an early stage of its development, or is causing something else to develop; a formal word.

مترادف و متضاد

اصلی (صفت)
elementary, primary, initial, aboriginal, primitive, main, original, principal, basic, net, genuine, prime, essential, head, organic, arch, inherent, intrinsic, innate, fundamental, cardinal, immanent, normative, germinal, first-hand, seminal, ingrown, quintessential, primordial

بدوی (صفت)
initial, rudimentary, primitive, germinal, seminal, incipient

جنینی (صفت)
embryonic, fetal, germinal, foetal

نطفه ای (صفت)
germinal, seminal, spermatic

تخمی (صفت)
seedy, germinal, spermatic, ovular

جرثومه ای (صفت)
germinal

جملات نمونه

1. very soon his poetry reached the germinal stage
شعر او خیلی زود به مرحله ی خلاقه رسید.

2. be used as a germinal center B cell ( GCB ) DLBCL marker was also discussed.
[ترجمه ترگمان]همچنین برای این منظور از شاخص germinal B (GCB)نیز مورد بحث و بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]می تواند به عنوان یک مرکز ژرمینال B سلول (GCB) DLBCL نشانگر نیز مورد بحث قرار گرفت

3. The Structure of Peyer's patch was similar to that of caecal tonsil, which consisted of densely-packed lymphoid cells and many lymphoid nodules (germinal centres).
[ترجمه ترگمان]ساختار وصله s شبیه به of tonsil بود که متشکل از سلول های lymphoid متراکم و بسیاری از گره های lymphoid (مراکز germinal)بود
[ترجمه گوگل]ساختار پچ پائر شباهت زیادی به لوزالمعده کایکال داشت که شامل سلولهای لنفاوی و چندین گره لنفاوی (مراکز ژرمینال) بود

4. Each follicle contains a germinal center populated by rapidly proliferating B cells and macrophages.
[ترجمه ترگمان]هر غده شامل یک مرکز germinal است که با سرعت رو به رشد سلول های B و macrophages است
[ترجمه گوگل]هر فولیکول حاوی یک مرکز ژرمینال است که به وسیله سلول های ب و سریع ماکروفاژهای تکثیر می شود

5. There are two deficiencies on the germinal Confucianism. Firstly, our research on the idea of Confucius" benevolence have a misapprehend. "
[ترجمه ترگمان]در مورد Confucianism germinal دو کاستی وجود دارد اول اینکه، تحقیق ما درباره ایده \"خیرخواهی\" کنفسیوس یک misapprehend دارد
[ترجمه گوگل]دو مورد کمبود در کنفسیوسمیسم ژرمین وجود دارد در ابتدا، تحقیق ما در مورد ایده ی خیرخواهی کنفوسیوس، نادرستی است '

6. The germinal membrane were divided into tegument and cyton.
[ترجمه ترگمان]غشا germinal به tegument و cyton تقسیم شد
[ترجمه گوگل]غشای ژرمینال به دوغ و سیتون تقسیم شد

7. The Wealth of Nations is the germinal book of modern economics or political economy.
[ترجمه ترگمان]ثروت ملل متحد کتاب germinal اقتصاد مدرن یا اقتصاد سیاسی است
[ترجمه گوگل]ثروت ملل کتاب ژرمینال اقتصاد مدرن یا اقتصاد سیاسی است

8. His germinal selection theory is pregnant with novelty and dialectic ideas.
[ترجمه ترگمان]نظریه انتخاب germinal او باردار با ایده های جدید و منطقی است
[ترجمه گوگل]تئوری انتخاب ژرمین های او با ایده های جدید و دیالکتیکی باردار است

9. Positive Control Germinal center in a tonsil or a reactive lymph node.
[ترجمه ترگمان]مرکز کنترل مثبت در یک tonsil یا یک گره lymph reactive
[ترجمه گوگل]مرکز کنترل مثبت گوارش در یک لازانیا یا یک گره لنفاوی واکنشی

10. Multiple lymphoid aggregates with active germinal centers were also seen.
[ترجمه ترگمان]aggregates چندگانه با مراکز فعال germinal نیز دیده شدند
[ترجمه گوگل]ارقام لنفوی چندگانه با مراکز فعال ژرمینال مشاهده شد

11. Pathologic examination: lymph follicle and germinal center activated, while in AZT group showed depletion.
[ترجمه ترگمان]آزمایش Pathologic: غده لنف و germinal activated فعال شد، در حالی که گروه AZT از بین رفته بود
[ترجمه گوگل]معاینه پاتولوژیک: مرکز فولیکول لنف و مرکز ژرمینال فعال شده و در گروه AZT کاهش یافت

12. Inguinales superficials hydroncus, the area of the germinal center reduces.
[ترجمه ترگمان]Inguinales superficials hydroncus، مساحت مرکز germinal کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]Inguinales surfaceconnects hydroncus، منطقه مرکز ژرمینال را کاهش می دهد

13. Neurogenesis persists in two germinal regions in the adult mammalian brain, the subventricular zone of the lateral ventricles and the subgranular zone in the hippocampal formation.
[ترجمه ترگمان]Neurogenesis در دو منطقه germinal در مغز پستانداران بزرگ سال، ناحیه subventricular از the جانبی و ناحیه subgranular در تشکیل hippocampal وجود دارد
[ترجمه گوگل]نوروژنز در دو ناحیه ژرمینال در مغز پستانداران بالغ، ناحیه سابونتاکولار بطن های جانبی و ناحیه زیر غربالهای در تشکیل هیپوکامپ وجود دارد

14. Purkinje made many important discoveries, including the germinal vesicles, sweat glands in the epidermis, and the fibres in the heart which conduct electrical impulses (now known as Purkinje fibres).
[ترجمه ترگمان]Purkinje کشفیات مهمی از جمله کیسه های خون ریزی، غدد تعریق در روپوست و الیاف در قلب ایجاد کرده است که انگیزه های الکتریکی را هدایت می کنند (که اکنون به عنوان الیاف Purkinje شناخته می شود)
[ترجمه گوگل]پورکنژ بسیاری از اکتشافات مهم، از جمله وزیکول ژرمینال، غدد عرق در اپیدرم و الیاف در قلب که انجام تکانه های الکتریکی (در حال حاضر به عنوان الیاف پورکنژ شناخته می شود) ساخته شده است

15. Germ balls in daughter sporocyst, suckers of the cercaria, germinal primordia and unicellular gland of the cercaria contain DNA positive substances.
[ترجمه ترگمان]جر من در daughter، ماهی های مکنده of، germinal primordia و unicellular gland از the حاوی مواد مثبت DNA هستند
[ترجمه گوگل]توپ های گیاهی در sporocyst دختر، مکنده های سرکاریا، primordia ژرمینال و غده ی تک سلولی از cercaria حاوی مواد DNA مثبت است

Very soon his poetry reached the germinal stage.

شعر او خیلی زود به مرحله‌ی خلاقه رسید.



کلمات دیگر: