کلمه جو
صفحه اصلی

impersonation


معنی : نقش دیگری را بازی کردن، جعل هویت
معانی دیگر : جعل هویت، نقش دیگری را بازی کردن

انگلیسی به فارسی

جعل هویت، نقش دیگری را بازی کردن


انگلیسی به انگلیسی

• personification, act of posing as someone else, act of assuming the character of another person

مترادف و متضاد

imitation


نقش دیگری را بازی کردن (اسم)
impersonation

جعل هویت (اسم)
impersonation

Synonyms: role, enactment, pose, acting


جملات نمونه

1. his impersonation of his teacher was hilarious
تقلید درآوردن او از معلمش مضحک بود.

2. He does a brilliant impersonation of Charles.
[ترجمه ترگمان]او نقش مهمی در نقش چارلز بازی می کند
[ترجمه گوگل]او چرندی را جعل هوشیاری می کند

3. He's renowned for his Elvis impersonation.
[ترجمه ترگمان]او مشهور بازی الویس مشهور است
[ترجمه گوگل]او برای جعل هویت الویس خود مشهور است

4. He did an extremely convincing impersonation of the singer.
[ترجمه ترگمان]او نقش بسیار متقاعد کننده ای از خواننده بازی کرد
[ترجمه گوگل]او شخصیت بسیار متقاعد کننده خواننده را به عهده داشت

5. Defoe's talents of impersonation and habits of secrecy have left academics to argue over what he did actually write.
[ترجمه ترگمان]مهارت دفو در جعل هویت و عادات رازداری، دانشگاهیان را به بحث در مورد آنچه که در واقع می نوشت، ترک کرد
[ترجمه گوگل]استعدادهای Defoe از جعل هویت و عادتهای محرمانه، دانشگاهیان را ترک کرده اند تا بر آنچه که واقعا نوشته بودند، بحث کنند

6. She commenced an impersonation of Hodges, piping inaudible words in effete falsetto, rolling her eyes like a stage Othello.
[ترجمه ترگمان]او نقش Hodges را بازی کرد، کلمات نامفهومی را که با صدای effete ادا شده بود شروع کرد، چشم ها را مثل نقش اتللو در حدقه می چرخاند
[ترجمه گوگل]او شروع به جعل هویت از هاجز، لغو کلمات نامفهوم را در effet falsetto انجام داد، چشم هایش را مانند مرحله Othello نوردید

7. It performed a Velcro impersonation, sending me spinning right back down to the pitch below.
[ترجمه ترگمان]این کار یک بازی Velcro را انجام می داد و مرا به زمین پرت می کرد
[ترجمه گوگل]این شخصیت جعلی را انجام داد و من را به عقب به پایین زمین فرستاد

8. (In Listing 6 I did my best impersonation of a top-secret government agent by crossing out my user ID with XXXXXXXXXXXX. ) Let's parse this request a little more.
[ترجمه ترگمان](در لیست ۶ من بهترین نقش خود را در نقش یک عامل ارشد دولتی با عبور از شناسه کاربر خودم با xxxxxxxxxxxx انجام دادم)اجازه دهید این درخواست کمی بیشتر تجزیه شود
[ترجمه گوگل](در فهرست 6 من بهترین جعل هویت یک مقام دولتی مخفی را از طریق خروج از شناسه کاربری من با XXXXXXXXXXXX انجام دادم ) این درخواست را کمی بیشتر تجزیه کنیم

9. This is the recommended impersonation level for WMI calls.
[ترجمه ترگمان]این همان سطح جعل کننده توصیه برای تماس های WMI است
[ترجمه گوگل]این سطح جعل هویت توصیه شده برای تماسهای WMI است

10. In her habits, she was a living impersonation of order, method, and exactness.
[ترجمه ترگمان]در عادات و عادات او تقلید از نظم و روش و دقیق تر بود
[ترجمه گوگل]در عادت هایش، او جعفری زنده از نظم، روش و دقت بود

11. When should I use programmatic impersonation?
[ترجمه ترگمان]از کی باید نقش بازی کنم؟
[ترجمه گوگل]چه زمانی باید از روش جعل هویت برنامه استفاده کنم؟

12. Remove impersonation parameters and use current user context instead.
[ترجمه ترگمان]حذف پارامترهای جعل هویت و استفاده از بافتار کاربری فعلی به جای آن
[ترجمه گوگل]حذف پارامترهای جعل هویت و استفاده از متن کاربر فعلی به جای آن

13. Gets impersonation level of the user described by this identity.
[ترجمه ترگمان]هویت جعل هویت توسط کاربر که توسط این هویت توصیف شده است را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]سطح شخصیت جعلی را که توسط این هویت مشخص شده است، دریافت می کند

14. Game brief introduction: The pirate of impersonation fearlessness, the detection enchant of the treasure hide!
[ترجمه ترگمان]بازی مختصر اعلام شد: دزد دریایی بدون ترس و ترس، طلسم شناسایی گنج را پنهان می کند!
[ترجمه گوگل]معرفی بازی کوتاه: دزد دریایی از بی تدبیری جعل هویت، تشویق تشخیص پنهان گنج!

پیشنهاد کاربران

دگرشخص نمایی

جعل هویت کردن


کلمات دیگر: