1. a hangdog expression
قیافه یا حالت حاکی از شرمندگی
2. I could tell from his hangdog look that things had gone badly.
[ترجمه ترگمان]می توانستم بگویم که همه چیز بد پیش رفته
[ترجمه گوگل]من می توانم از دیدگاه خودم بگویم که همه چیز بد شده است
3. Ross was still sporting his hangdog look.
[ترجمه ترگمان]راس هنوز در حال تفریح بود
[ترجمه گوگل]راس هنوز در حال نگاه کردن به تخت او بود
4. Tortoni is a bald man with a hangdog face.
[ترجمه ترگمان] Tortoni یه مرد کچل با یه چهره کثیف - ه
[ترجمه گوگل]Tortoni یک مرد چاق و چسبیده است
5. His hangdog gait belied his real attitude.
[ترجمه ترگمان]hangdog به طرز رفتار واقعی اش خیانت می کرد
[ترجمه گوگل]قدم زدن او را به نگرش واقعی خود محکوم کرد
6. His hangdog mug is one of the most familiar on the music channel.
[ترجمه ترگمان]mug، یکی از the کانال موسیقی است
[ترجمه گوگل]لیوان چنگال خود را یکی از آشنا ترین در کانال موسیقی است
7. He has his father's long face, hangdog expression and lank fair hair.
[ترجمه ترگمان]او چهره طولانی پدرش را دارد
[ترجمه گوگل]او چهره طولانی پدرش را دارد، مواجه می کند و موهای عجیب و غریب را می بیند
8. A long face, hangdog, sad-sack, and dusty hair, reddish brown.
[ترجمه ترگمان]یک چهره طولانی، کثیف، کثیف و موهای گرد و گرد و قهوه ای مایل به قرمز
[ترجمه گوگل]چهره طولانی، چوبه دار، غمگین و مو گرد و خاکی، قهوه ای مایل به قرمز است
9. Tom had a hangdog air about him even though he didn't get caught in the theft.
[ترجمه ترگمان]او حتی با اینکه در دزدی دستگیر نشده بود، احساس بدی نسبت به او داشت
[ترجمه گوگل]تام هوای او را در مورد او داشت، حتی اگر او در سرقت نباشد
10. Original, a lot of moment, it is him hangdog of one's previous experience looks low oneself.
[ترجمه ترگمان]اصل، خیلی از لحظات، این او است که تجربه قبلی فرد به نظر کمی پایین می آید
[ترجمه گوگل]اصلی، لحظه ای بسیار است، او او را از تجربه قبلی خود به نظر می رسد پایین خود
11. Mr. B sometimes shows a hangdog look in front of his wife.
[ترجمه ترگمان]آقای ب گاهی نشان می دهد که او در مقابل زنش ایستاده است
[ترجمه گوگل]آقای B بعضی اوقات در مقابل همسرش نگاه شیاطین را نشان می دهد
12. It was a painful, hangdog progress for him.
[ترجمه ترگمان] یه کار دردناکی براش پیش اومده بود
[ترجمه گوگل]این یک پیشرفت دردناک و مشتعل برای او بود
13. After an hour-long meeting in the presidential palace, a hangdog Mr Cossiga announced that he and Mr Andreotti were in full agreement.
[ترجمه ترگمان]پس از یک جلسه یک ساعته در کاخ ریاست جمهوری، آقای Cossiga اعلام کرد که او و آقای Andreotti به توافق رسیده اند
[ترجمه گوگل]پس از جلسه یک ساعته در کاخ ریاست جمهوری، آقای Cossiga اعلام کرد که او و آقای Andreotti در توافق کامل هستند
14. The second morning of his sickness, Mr Henry comes to me with something of a hangdog look.
[ترجمه ترگمان]صبح روز دوم بیماری او، آقای هنری با یک نگاه of به سوی من آمد
[ترجمه گوگل]صبح روزی از بیماری او، آقای هنری به من میگه چیزی از نگاه تنگ