1. Hammerhead wheels the sluggish trolley through a maze of badly water-stained, beige carpeted corridors.
[ترجمه ترگمان]چرخ های ارابه در میان هزارتوی کثیف و پر لک فرش شده با راهروهای فرش شده و فرش شده بود
[ترجمه گوگل]چرخ دنده ی چرخ دنده ی انبساطی را از طریق پیچ و خم از راه پله ها با دقت آب و رنگارنگ ریخته می شود
2. They include the hammerhead shark, whose fins are highly prized in China for soup, with a bowlful selling for as much as $100.
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل کوسه hammerhead هستند که باله آن در چین برای سوپ بسیار باارزش است و قیمت آن نیز ۱۰۰ دلار است
[ترجمه گوگل]آنها شامل کوسه های کوسه ای می شوند که باله های آن در چین برای سوپ بسیار ارزشمند است و فروش آن به قیمت 100 دلار است
3. It is a heaven haven for hammerhead and white tip sharks, as well as manta rays.
[ترجمه ترگمان]این یک بهشت است که به طور کلی rays و tip سفید است
[ترجمه گوگل]این یک پناهگاه بهشت برای کوسه ها و کوسه های سفید سفید و همچنین اشعه مانتا است
4. There is a cavum in the hammerhead for the connection of detonator and the detonating cord.
[ترجمه ترگمان]یک cavum در the برای ارتباط چاشنی و طناب منفجر کننده وجود دارد
[ترجمه گوگل]در یک چکش برای اتصال متفکر و طناب منفجره وجود دارد
5. Choice having introduced the hammerhead and cleading chemical composition.
[ترجمه ترگمان]انتخاب یک ترکیب شیمیایی hammerhead و cleading را معرفی کرد
[ترجمه گوگل]انتخاب با معرفی چکش و ترکیب شیمیایی چسبنده
6. A hammerhead shark is fatally caught in a gill net in Mexico's Gulf of California.
[ترجمه ترگمان]یک کوسه hammerhead در یک تور gill در خلیج مکزیک به ضرب گلوله کشته شد
[ترجمه گوگل]یک کوسه هخامنشی در شبکه خمپاره ای در خلیج کالیفرنیا مکزیک است
7. The hammerhead shark family is a good example.
[ترجمه ترگمان]خانواده کوسه hammerhead یک نمونه خوب است
[ترجمه گوگل]خانواده کوسه هامرل مثال خوبی است
8. It a haven for hammerhead ( and ) white tip sharks, as well as ( manta rays ).
[ترجمه ترگمان]این یک پناه گاه برای کوسه ها (و)کوسه های سر سفید و هم چنین (rays manta)است
[ترجمه گوگل]این یک پناهگاه برای کوسه ها (و) کوسه های سفید سفید و همچنین (اشعه مانتا) است
9. The researchers traced finds from the scalloped hammerhead shark species—collected at the world's biggest fin market in Hong Kong—back to rare populations in the Atlantic and Indo-Pacific oceans.
[ترجمه ترگمان]محققان از from scalloped hammerhead که در بزرگ ترین بازار فین در هنگ کنگ جمع آوری شده اند - به جمعیت نادر در اقیانوس اطلس و اقیانوس آرام هند پی برده اند
[ترجمه گوگل]محققان دریافته اند که از گونه های کوسه ی خرد شده که در بزرگترین بازار یونجه در هنگ کنگ جمع آوری شده اند - به جمعیت های نادر در اقیانوس اطلس و اقیانوس هند و اقیانوس آرام جمع آوری شده است
10. It is a haven for hammerhead and white tip sharks, as well as manta rays.
[ترجمه ترگمان]این پناهگاهی برای کوسه ها و کوسه های سر سفید و هم چنین rays است
[ترجمه گوگل]این پناهگاه برای کوسه ها و کوسه های سفید سفید و همچنین اشعه مانتا است
11. It's a heaven for hammerhead and white tip sharks, as well as manta rays.
[ترجمه ترگمان]این یک بهشت است برای hammerhead و tip سفید و به همان خوبی که manta
[ترجمه گوگل]این بهشت برای کوسه ها و کوسه های سفید سفید و همچنین اشعه مانتا است
12. Aluminum alloy wire clamp, kirksite casting hammerhead, stainless steel norm part.
[ترجمه ترگمان]گیره سیم آلیاژ آلومینیوم، kirksite casting، نرم فولادی ضد زنگ
[ترجمه گوگل]گیره سیم آلیاژ آلومینیوم، hammerhead ریخته گری کرکسیت، بخش نشت فولاد ضد زنگ
13. Ha! Missed again, you hammerhead halibut. Here boy, here, go get it.
[ترجمه ترگمان]ها! دوباره دست از دست دادن، hammerhead بیا پسر، بیا بگیرش
[ترجمه گوگل]ولز! دوباره از دست رفته، هلی کوپتر چکش کنید اینجا پسر اینجاست، آن را دریافت کن
14. A great hammerhead shark will reach an average of 500 lbs. at adulthood.
[ترجمه ترگمان]یک کوسه بزرگ به طور متوسط ۵۰۰ پوند وزن دارد در بزرگسالی
[ترجمه گوگل]یک کوسه بزرگ کوسه به حدود 500 پوند برسد در بزرگسالی
15. The week after, there was a millpond under a vivid blue sky - with matching hammerhead shark cruising the northern limits.
[ترجمه ترگمان]هفته بعد، یک millpond زیر آسمان آبی روشن وجود داشت - هماهنگ با hammerhead کوسه گشت دریایی در محدوده شمالی
[ترجمه گوگل]یک هفته پس از آن، در زیر یک آسمان آبی روشن، یک شمع وجود داشت - با هماهنگی کوسه هیکل که در محدوده شمالی قرار دارد