کلمه جو
صفحه اصلی

jimmy


معنی : دیلم، با دیلم باز کردن
معانی دیگر : (با دیلم یا ابزار همانند) در یا پنجره را به زور باز کردن (jemmy هم می گویند)، دیلم کوتاه (که دزدان با آن در و پنجره را باز می کنند)، چالاک، چابک دست، ماهر

انگلیسی به فارسی

چالاک، چابک دست، ماهر، دیلم، با دیلم باز کردن


جیمی، دیلم، با دیلم باز کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: jimmies
• : تعریف: a small crowbar often used by burglars.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: jimmies, jimmying, jimmied
• : تعریف: to pry or force open by using a jimmy or the like.
مشابه: pry

• male first name (form of james); rare female name; informal way of addressing a man whose name is not known (used in scotland)
type of crowbar, tool used to force open doors or windows (also jemmy)
open using a crowbar, break in with the help of a jimmy
a jimmy is the same as a jemmy; used in american english.

مترادف و متضاد

دیلم (اسم)
lever, auger, crowbar, jimmy, crow, gad, gavelock, pry, wimble

با دیلم باز کردن (فعل)
jimmy

جملات نمونه

1. I bought a brick of ice cream for Jimmy.
[ترجمه ترگمان]من یه آجر برای جیمی خریدم
[ترجمه گوگل]برای جیمی یک آجر از بستنی خریدم

2. Jimmy has been made dinner money monitor.
[ترجمه ترگمان]جیمی برای شام پول شام درست کرده
[ترجمه گوگل]جیملی مانیتور پول شام ساخته شده است

3. Jimmy slouched back in his chair.
[ترجمه ترگمان]جیمی به پشتی صندلی اش تکیه داد
[ترجمه گوگل]جیمی در پشت صندلی اش نشست

4. That little scamp Jimmy has hidden my slippers again!
[ترجمه ترگمان]این بیچاره جیمی کوچولو دوباره دمپایی منو قایم کرده!
[ترجمه گوگل]این جادوگر کوچک جیمز دوباره دمپایی من را پنهان کرده است!

5. Jimmy was still dazed by the blow to his head.
[ترجمه ترگمان]جیمی هنوز گیج و مبهوت بود
[ترجمه گوگل]جیمی هنوز با ضربه به سرش خیره شده بود

6. Jimmy is a very clingy child.
[ترجمه ترگمان]جیمی بچه خیلی خوبی است
[ترجمه گوگل]جیمی یک کودک بسیار چسبیده است

7. Jimmy stretched out his hand to take the candy.
[ترجمه ترگمان]جیمی دستش را دراز کرد تا آب نبات را بردارد
[ترجمه گوگل]جیمی دست خود را به دست آورد تا آب نبات را بگیرد

8. Jimmy had nothing on but his socks.
[ترجمه ترگمان]جیمی چیزی جز جوراب نداشت
[ترجمه گوگل]جیمی چیزی جز جورابش نداشت

9. Jimmy Buffett's music conjures up a warm night in the tropics.
[ترجمه ترگمان]موسیقی جیمی بافت یک شب گرم در مناطق استوایی را تداعی می کند
[ترجمه گوگل]موسیقی جیمی بفات یک شب گرم در مناطق گرمسیری ایجاد می کند

10. Jimmy has been made monitor.
[ترجمه ترگمان] جیمی مانیتور رو درست کرده
[ترجمه گوگل]جیمی مانیتور شده است

11. Middlesbrough's Jimmy Phillips was sent off for fouling Steve Tilson.
[ترجمه ترگمان]جیمی فیلیپس از میدلزبورو برای رسوب دادن استیو Tilson فرستاده شد
[ترجمه گوگل]جیمی فیلیپس، میدلسبو، برای استیو تیلسون سوءاستفاده شد

12. Jimmy was a great support to us when father died.
[ترجمه ترگمان]وقتی پدر مرد، جیمی خیلی از ما حمایت کرد
[ترجمه گوگل]جیمی زمانی که پدر فوت کرد حمایت بسیار خوبی بود

13. No, Jimmy, don't touch that switch.
[ترجمه ترگمان] نه، \"جیمی\"، اون سوئیچ رو دست نزن
[ترجمه گوگل]نه، جیمی، این کلید را لمس نکن

14. Audrey and Jimmy are to be married in June.
[ترجمه ترگمان]آدری و جیمی قرار است در ماه ژوئن ازدواج کنند
[ترجمه گوگل]آدری و جیمی باید در ماه ژوئن ازدواج کنند

15. Jimmy looks like a million dollars.
[ترجمه ترگمان]جیمی \"به نظر یه میلیون دلار میاد\"
[ترجمه گوگل]جیمی به نظر می رسد یک میلیون دلار است

He jimmied the window and tiptoed in.

او پنجره را با دیلم باز کرد و پاورچین داخل شد.


پیشنهاد کاربران

اسم خاص مذکر - جیمی

اهرم_ دیلم


کلمات دیگر: