1. It is an illiquid asset which generates a fixed income depending on the stock's interest rate.
[ترجمه ترگمان]این یک دارایی illiquid است که یک درآمد ثابت را بسته به نرخ بهره سهام ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]این یک دارایی غیرالکلی است که درآمد ثابت را بسته به نرخ بهره سهام تولید می کند
2. Therefore there are benefits to both liquid and illiquid banks in using the money market to adjust liquidity positions near to its ideal.
[ترجمه ترگمان]بنابراین مزایای هر دو بانک مایع و illiquid در استفاده از بازار پول برای تنظیم موقعیت نقدینگی در نزدیکی ایده آل آن وجود دارد
[ترجمه گوگل]بنابراین برای استفاده از بازار پول برای تنظیم موقعیت های نقدینگی در نزدیکی ایده آل، منافع هر دو بانک مایع و غیر مالی وجود دارد
3. A car is highly illiquid, but yields a high return to the owner.
[ترجمه ترگمان]یک ماشین بسیار پیچیده است، اما بازده بالایی به صاحب خود می دهد
[ترجمه گوگل]یک ماشین بسیار بی فایده است، اما بازده بالایی به مالک می دهد
4. Borrowers who have taken out loans ion illiquid assets or assets whose value subsequently falls are particularly vulnerable.
[ترجمه ترگمان]Borrowers که دارایی یا دارایی های illiquid را که ارزش آن ها متعاقبا سقوط می کند، به ویژه در معرض خطر قرار می دهند
[ترجمه گوگل]وام گیرندگان که وام گرفته اند، دارایی های غیرقانونی یا دارایی هایی که ارزش آن ها پس از آن کاهش می یابد، به ویژه آسیب پذیر هستند
5. The ratio of an institution's liquid assets to illiquid assets is known as its liquidity ratio.
[ترجمه ترگمان]نسبت دارایی یک موسسه به دارایی های illiquid به عنوان نسبت نقدینگی آن شناخته می شود
[ترجمه گوگل]نسبت دارایی مایع مؤسسه به دارایی های غیرقانونی، به عنوان نسبت نقدینگی آن شناخته می شود
6. Sellers are too illiquid and therefore wish to sell, the proceeds making them more liquid.
[ترجمه ترگمان]فروشنده ها بیش از حد مشتاق هستند و به همین دلیل می خواهند فروش را انجام دهند، درآمد حاصل از آن ها مایع بیشتری می شود
[ترجمه گوگل]فروشندگان بیش از حد بی فایده هستند و بنابراین مایل به فروش هستند، درآمد حاصل از آنها مایع تر است
7. Illiquid assets should be put into a Resolution Trust Corporation - like structure and be liquidated.
[ترجمه ترگمان]دارایی ها باید به صورت یک ساختار شرکت اعتماد حل شوند - مانند ساختار و منحل شوند
[ترجمه گوگل]دارایی های غیر مخرب باید به یک ساختار سازمانی تصمیمی مانند سازه و منجر شود
8. Do illiquid assets like real estate or a private business constitute less than half your wealth?
[ترجمه ترگمان]آیا دارایی هایی نظیر املاک و مستغلات و یا کسب وکار خصوصی کم تر از نیمی از دارایی شما را تشکیل می دهد؟
[ترجمه گوگل]آیا دارایی های غیر مالی مانند املاک و مستغلات یا یک کسب و کار خصوصی کمتر از نیمی از ثروت خود را تشکیل می دهند؟
9. Such funds have flowed disproportionately into small and illiquid stocks, causing them to rise multiple times.
[ترجمه ترگمان]چنین پولی به طور نامتناسبی به سهام کوچک و illiquid جاری شده است و باعث می شود که آن ها چندین بار افزایش یابند
[ترجمه گوگل]چنین وجوه به طور غیرمستقیم به سهام کوچک و غیرقانونی جریان یافته است و موجب افزایش چندین بار شده است
10. A chocolate factory is an illiquid asset: disposing of it is time-consuming and costly.
[ترجمه ترگمان]یک کارخانه شکلات یک دارایی ثابت است: اجاره دادن آن وقت گیر و پر هزینه است
[ترجمه گوگل]یک کارخانه شکلات دارایی غیرقانونی است: دور زدن آن وقت گیر و پرهزینه است
11. The paper shows that the presence of illiquid shares deters some investors from entering the market, with the result of an endogenously thin market.
[ترجمه ترگمان]این مقاله نشان می دهد که حضور سهام illiquid مانع ورود برخی سرمایه گذاران از ورود به بازار با نتیجه یک بازار نازک endogenously می شود
[ترجمه گوگل]این مقاله نشان می دهد که حضور سهام غیرقانونی، برخی از سرمایه گذاران را از ورود به بازار، با نتیجه یک بازار نازک اندوخته است
12. Until recently gems have been considered an illiquid asset.
[ترجمه ترگمان]تا همین اواخر سنگ های قیمتی به عنوان یک دارایی ثابت در نظر گرفته شده اند
[ترجمه گوگل]تا همین اواخر سنگهای قیمتی به عنوان دارایی نامنظم مورد توجه قرار گرفته اند
13. That implies these assets remain illiquid and could stink up balance sheets for a while.
[ترجمه ترگمان]این به این معنی است که این دارایی ها باقی می مانند و ممکن است برای مدتی بوی تعادل ایجاد کنند
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که این دارایی ها غیرقابل انباشته باقی می مانند و می توانند تا حدی باطل شوند
14. Immature and illiquid domestic capital markets damp domestic investment and increase reliance on foreign financing surpluses.
[ترجمه ترگمان]بازارهای سرمایه داخلی Immature و illiquid سرمایه گذاری داخلی را مرطوب کرده و اتکا به مازاد مالی خارجی را افزایش می دهند
[ترجمه گوگل]بازار سرمایه های نامرغوب و غیرقابل انباشت سرمایه های داخلی را تحمل می کند و وابستگی مازاد مالی خارجی را افزایش می دهد
15. More illiquid hedge fund investments will demand longer lock - up periods.
[ترجمه ترگمان]بیشتر این سرمایه گذاری ها به مدت طولانی تقاضا خواهند شد
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری های صندوق های سرمایه گذاری غیر مخرب بیشتر به دوره های قفل تر نیاز دارند