1. She was jotting things down in a little notebook.
[ترجمه ترگمان]اون تو یه دفترچه یادداشت یه چیزایی یادداشت می کرد
[ترجمه گوگل]او چیزهای کمی را در یک نوت بوک کوچک گذاشت
2. Start by jotting down a few ideas.
[ترجمه ترگمان]با کم کردن چند ایده شروع کنید
[ترجمه گوگل]شروع کردن توسط چند ایده شروع کنید
3. Begin by jotting down what you think they are, plus any thoughts this triggers off.
[ترجمه ترگمان]شروع کنید با توجه به چیزهایی که فکر می کنید هستند، به اضافه هر اندیشه ای که این چاشنی ها را از بین می برند
[ترجمه گوگل]شروع کردن توسط آنچه شما فکر می کنید آنها را، و هر گونه افکار است که باعث می شود شروع کنید
4. She spent the next hour jotting down notes as she processed each disk.
[ترجمه ترگمان]او ساعتی بعد در حالی که هر دیسک را پردازش می کرد، یادداشت می کرد
[ترجمه گوگل]او بعد از گذشت چند ساعت، یادداشت های خود را به عنوان پردازش هر دیسک صرف کرد
5. I find jotting down a few things I want to do, should do, or could do, works best for me.
[ترجمه ترگمان]کارهایی را که من می خواهم انجام دهم، انجام دهم، یا انجام دهم، برای من بهتر عمل می کند
[ترجمه گوگل]من چیزهایی را که می خواهم انجام دهم، می توانم انجام دهم یا می توانم انجام دهم، برای من بهتر است
6. The student considers jotting down the number of the businessman's American Express card.
[ترجمه ترگمان]دانش آموز، jotting را در مورد تعداد کارت اکسپرس امریکن اکسپرس در نظر می گیرد
[ترجمه گوگل]دانش آموز می داند که شماره کارت آمریکایی اکسپرت تاجر است
7. I punch buttons on a keyboard rather than jotting notes with pen and paper.
[ترجمه ترگمان]من به جای یادداشت های jotting با قلم و کاغذ دکمه صفحه کلید را می زنم
[ترجمه گوگل]من دکمه ها را بر روی یک صفحه کلید پانچ کردم تا یادداشت ها را با قلم و کاغذ بنویسید
8. He advises jotting down three things you are grateful for each day or daily journaling about a positive experience.
[ترجمه ترگمان]او به jotting توصیه می کند که سه چیز را که برای هر روز و یا هر روز در مورد یک تجربه مثبت از آن قدردانی می کنید را یادداشت کنید
[ترجمه گوگل]او توصیه می کند سه چیز را که برای هر روز یا روزانه روزنامه نگاری در مورد یک تجربه مثبت می خوانید، بیان کنید
9. Imagine a business- or requirements-analyst jotting down the required features of the next-generation business service.
[ترجمه ترگمان]تصور کنید که یک تحلیلگر کسب وکار یا الزامات مورد نیاز خدمات کسب وکار نسل بعدی را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه گوگل]تصور کنید که کسب و کار یا الزامات آنالیستی، ویژگی های مورد نیاز سرویس خدمات نسل بعدی را تعیین می کند
10. Jotting down what worries you—facing an unexpected curveball of a question, tripping on the steps leading up to the podium—may weaken the effect.
[ترجمه ترگمان]کاهش چیزی که شما را نگران می کند - با یک سوال غیر منتظره از یک سوال، سقوط کردن بر روی پله های منتهی به سکو - ممکن است تاثیر را تضعیف کند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که نگرانی های شما در مورد یک مسئله ی غیرمنتظره ی یک سوال، بر روی مراحل پیش رفته ی پدیده قرار گرفته باشد، ممکن است اثر را تضعیف کند
11. All the time I was talking he was jotting down.
[ترجمه ترگمان]تمام مدتی که داشتم حرف می زدم اون یادداشت رو یادداشت می کرد
[ترجمه گوگل]تمام وقت من صحبت می کردم که او را به حال خود رها کرد
12. If you're always jotting things down, a fresh notepad and uncapped pen should be next to your mouse pad.
[ترجمه ترگمان]اگر همیشه چیزها را یادداشت کنید، یک دفترچه یادداشت تازه و خودکار uncapped باید در کنار صفحه ماوس شما باشد
[ترجمه گوگل]اگر شما همیشه چیزها را خسته می کنید، یک دفترچه یادداشت جدید و قلم بدون چهره باید در کنار پد ماوس خود قرار داشته باشد
13. Put it in writing: Jotting down your worries 'downloads' them so they are less likely to pop up and impact your performance.
[ترجمه ترگمان]آن را به صورت کتبی قرار دهید: کاهش نگرانی های شما آن ها را دانلود می کند تا آن ها به احتمال کمتری بر روی عملکرد شما تاثیر بگذارند
[ترجمه گوگل]قرار دادن آن در نوشتن: نگرانی خود را 'دریافت' آنها را نگرانی، به طوری که آنها به احتمال زیاد به بالا آمدن و تاثیر بر عملکرد شما
14. Time I used to try jotting down on my cuff what she said dressing.
[ترجمه ترگمان]وقتش بود که سعی می کردم روی cuff یادداشت کنم، چیزی که او می گفت لباس پوشیدن
[ترجمه گوگل]وقتی سعی کردم کاف را به کفش بچسبانم، آنچه را که گفتم پانسمان کردم