1. Jerry, this is my friend Lucinda.
[ترجمه ترگمان] جری \"، این دوستم\" لوسیندا \"هستم\"
[ترجمه گوگل]جری، این دوست من لوسیده است
2. We asked both John and Jerry, but neither one could offer a satisfactory explanation.
[ترجمه ترگمان]ما از هر دو جان و جری پرسیدیم، اما هیچ کس نمی توانست توضیح قانع کننده ای بدهد
[ترجمه گوگل]ما هر دو جان و جری خواسته بودیم، اما هیچکس نمیتوانست یک توضیح رضایتبخش ارائه دهد
3. Jerry Lewis is out there all the time raising money for disabled kids.
[ترجمه ترگمان]جری لوییس در تمام اوقات برای کودکان معلول پول جمع آوری می کند
[ترجمه گوگل]جری لوئیس همیشه در حال جمع آوری پول برای بچه های معلول است
4. Among the invited guests were Jerry Brown and Elihu Harris.
[ترجمه ترگمان]در میان مهمانان دعوت شده جری براون و Elihu هریس بودند
[ترجمه گوگل]از جمله مهمانان دعوت شده جری براون و الیو هریس بودند
5. Jerry says he does two hundred sit-ups a day.
[ترجمه ترگمان]جری \"میگه اون روز\" یه روز دویست تا شنا می کنه
[ترجمه گوگل]جری می گوید که او روزانه دو صد جلسه می کند
6. Jerry graduated from high school last year.
[ترجمه ترگمان]جری در سال گذشته از دبیرستان فارغ التحصیل شد
[ترجمه گوگل]جری در سال گذشته از دبیرستان فارغ التحصیل شد
7. Jerry Lee Lewis was a rock'n'roll singer.
[ترجمه ترگمان]جری لی لوییس یک خواننده راک انگلیسی بود
[ترجمه گوگل]جری لی لوئیس یک خواننده راک اندرول بود
8. We were just about to leave when Jerry arrived.
[ترجمه ترگمان]داشتیم می رفتیم که جری از راه رسید
[ترجمه گوگل]وقتی جری وارد شد، ما فقط می رفتیم
9. Don't listen to Jerry. He's full of it.
[ترجمه ترگمان]به حرف جری گوش نکن او پر از آن است
[ترجمه گوگل]به جری گوش نکن او پر از آن است
10. Jerry realized that he had no sensation in his legs.
[ترجمه ترگمان]جری متوجه شد که هیچ احساسی در پاهایش نیست
[ترجمه گوگل]جری متوجه شد که احساساتش در پاهایشان وجود ندارد
11. He was filling a jerry can with petrol from the pump.
[ترجمه ترگمان]او در حال پر کردن یک قوطی بنزین از پمپ بود
[ترجمه گوگل]او با استفاده از بنزین از پمپ توانست با پرنده ای پر شود
12. Stay away from Jerry - he's no good.
[ترجمه ترگمان] از \"جری\" دور بمون اون اصلا خوب نیست
[ترجمه گوگل]دور از جری باشید - او خوب است
13. Jerry backed off when he realized how much work was involved.
[ترجمه ترگمان]جری وقتی فهمید که کار چقدر در کار است عقب عقب رفت
[ترجمه گوگل]جری عقب نشینی کرد وقتی متوجه شد که چه مقدار کار انجام شده بود
14. Jerry was already unhappy because he fumbled the ball, but his teammates kept rubbing it in.
[ترجمه ترگمان]جری به خاطر این که توپ را جستجو می کرد ناراحت بود، اما teammates آن را به هم می مالیدند
[ترجمه گوگل]جری در حال حاضر ناراضی بود چرا که او توپ را می شکند، اما هم تیمی های خود را نگه داشتن آن را در
15. You mustn't tell Jerry what I've bought.
[ترجمه ترگمان]تو نباید به جری بگی چی خریدم
[ترجمه گوگل]شما نباید به جری بگویید چه چیزی خریداری کرده ام