کلمه جو
صفحه اصلی

ignoramus


معنی : ادم نادان، شخص کاملا بی سواد
معانی دیگر : آدم نادان و احمق، بی معرفت، بی دانش و پخمه، جاهل

انگلیسی به فارسی

شخص کاملا بی سواد، جاهل، آدم نادان


نادان، شخص کاملا بی سواد، ادم نادان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: ignoramuses
• : تعریف: one who is ignorant, often ridiculously so; dunce.
متضاد: savant
مشابه: barbarian

• ignorant uneducated person
if you call someone an ignoramus, you mean that you think that they have very little knowledge; an offensive word.

مترادف و متضاد

ادم نادان (اسم)
gander, ignoramus, tomfool

شخص کاملا بی سواد (اسم)
ignoramus

simpleton


Synonyms: imbecile, idiot, know-nothing, fool, moron, dunce, dimwit, blockhead, numbskull


جملات نمونه

1. When it comes to music, I'm a complete ignoramus.
[ترجمه ترگمان]وقتی به موسیقی می رسد، من یک نادان کامل هستم
[ترجمه گوگل]هنگامی که به موسیقی می آید، من کاملا نادانسته ام

2. I'm a complete ignoramus where computers are concerned.
[ترجمه ترگمان]من یک احمق کامل هستم که در آن رایانه ها نگران هستند
[ترجمه گوگل]من کامال نادیده می گیرم که در آن کامپیوتر ها نگران هستند

3. You are not an ignoramus if you have never heard of marsanne, roussanne and viognier.
[ترجمه ترگمان]اگر تا به حال چیزی درباره marsanne و roussanne و viognier نشنیده باشید، احمق هم نیستید
[ترجمه گوگل]اگر شما هرگز از مارستان، روانسان و viognier ندیده اید، نادان نیستید

4. Edward the Eighth, you ignoramus.
[ترجمه ترگمان]ادوارد هشتم، نادان
[ترجمه گوگل]ادوارد هشتم، شما نادان هستید

5. I've never met ignoramus like Lao Zhang, He can't even separate the sheep from the goat.
[ترجمه ترگمان]من هرگز ignoramus را مانند ژانگ ندیده ام، او حتی نمی تواند گوسفندان را از بز جدا کند
[ترجمه گوگل]من هرگز نادیده گرفته ام مانند لائو ژانگ، او حتی نمی تواند جدا از گوسفند از بز

6. Ignoramus already till noon, they are also some to be getting more peckish, accordingly the wine shop coinciding on seeks burning fierce with Hong Jiao.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر they تا ظهر در حال دریافت peckish هستند، و بر این اساس میخانه که مصادف با حریق شدید با هنگ کنگ است، در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر تا ظهر، Ignoramus، آنها نیز برخی از peckish بیشتر، در نتیجه مغازه شراب همزمان است که به دنبال سوزش شدید با Hong Jiao

7. Among the ignoramus, his loss has how much!
[ترجمه ترگمان]در میان آن احمق، گم شدن او چقدر است!
[ترجمه گوگل]در میان غفلت، از دست دادن او چقدر است!

8. Do you want proof, you ignoramus, that faith without works is useless?
[ترجمه ترگمان]شما مدرک می خواهید، نادان، آن ایمان بدون کار، بی فایده است؟
[ترجمه گوگل]میخواهید اثبات کنید، شما نادان هستید، که ایمان بدون آثار بی فایده است؟

9. Even a top ignoramus would not believe what you said.
[ترجمه ترگمان]حتی یک احمق برتر گفته های شما را باور نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]حتی یک نادیدهگر برتر باور نمی کند که شما گفتید

10. The Boss wouldn't delegate the job to an ignoramus like you.
[ترجمه ترگمان]رئیس این شغل را به یک احمق مثل تو محول نمی کند
[ترجمه گوگل]رئیس می تواند کار را به یک نادیده انگاشت مثل شما مجاز نگذارد

11. I've never met any ignoramus like John. He can't even separate the sheep from the goat.
[ترجمه ترگمان]من تا به حال یک نادان مثل جان ندیده بودم او حتی نمی تواند گوسفندها را از هم جدا کند
[ترجمه گوگل]من هرگز نادیده گرفته ام مانند جان او حتی نمی تواند گوسفندان را از بز جدا کند

12. You ignoramus, but music is reflection of self.
[ترجمه ترگمان]نادان، اما موسیقی انعکاسی از نفس است
[ترجمه گوگل]شما نادان، اما موسیقی انعکاس خود است

13. This ignoramus failed to salute me.
[ترجمه ترگمان]این نادان موفق نشد به من سلام کند
[ترجمه گوگل]این نادیدنی به من سلام کرد

پیشنهاد کاربران

noun
[count] : a person who does not know much : an ignorant or stupid person
I can't believe they let an ignoramus like that run the company

واژه ای رسمی به معنای نادان، جاهل، بی دانش، نا آگاه

I am an ignoramus, but it is your religion that kills the free - thinking. Everyone has freedom of opinion


کلمات دیگر: