1. a judicious man
مردی دارای عقل سلیم
2. his judicious investments made him rich
سرمایه گذاری های عاقلانه او را پولدار کرد.
3. We should listen to the judicious opinion of that old man.
[ترجمه ترگمان]باید به عقیده خردمندانه آن پیرمرد گوش کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید به نظر عاقلانه این پیرمرد گوش کنیم
4. The President authorizes the judicious use of military force to protect our citizens.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور به استفاده خردمندانه از نیروی نظامی برای حفاظت از شهروندان خود رای می دهد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور مجاز به استفاده قاطع از نیروی نظامی برای محافظت از شهروندان ما است
5. Some dishes would be very bland without the judicious use of spices and other seasonings.
[ترجمه ترگمان]بعضی از غذاها بدون استفاده خردمندانه ادویه و چاشنی دیگر بسیار بی مزه بودند
[ترجمه گوگل]برخی از غذاها بدون استفاده عادلانه از ادویه جات و ادویه های دیگر بسیار تمیز هستند
6. It is curable with judicious use of antibiotics.
[ترجمه ترگمان]آن با استفاده خردمندانه از آنتی بیوتیک ها قابل درمان است
[ترجمه گوگل]با استفاده قاطع از آنتی بیوتیک ها قابل درمان است
7. We should make judicious use of the resources available to us.
[ترجمه ترگمان]ما باید استفاده عاقلانه از منابعی را که در دسترس ما هستند، به عمل آوریم
[ترجمه گوگل]ما باید از منابع موجود برای ما استفاده کنیم
8. A couple of judicious phone calls, and they had a more or less exact location: Eaglesham.
[ترجمه ترگمان]چند تماس تلفنی عاقلانه، و موقعیت دقیق تری داشتند: Eaglesham
[ترجمه گوگل]یک زن و شوهر از تلفن های تلفن همراه محض، و آنها محل دقیق یا دقیق تر: Eaglesham
9. Originality is nothing by judicious imitation. The most original writers borrowed one from another. Voltaire
[ترجمه ترگمان]اصالت هیچ چیز با تقلید عاقلانه ای نیست نویسندگان اصلی یکی را از دیگری قرض می گرفتند ول تر
[ترجمه گوگل]اصالت چیزی نیست که تقلید قضاوتی باشد اصلی ترین نویسندگان یکی از دیگر قرض گرفتند ولتر
10. Judicious negotiators will at this stage look to the future to assess likely changes in the balance of power.
[ترجمه ترگمان]مذاکره کنندگان در این مرحله به آینده نگاه خواهند کرد تا تغییرات احتمالی در توازن قدرت را ارزیابی کنند
[ترجمه گوگل]مذاکره کنندگان محترم در این مرحله به بررسی تغییرات احتمالی در تعادل قدرت نگاه خواهند کرد
11. You have to be very judicious about how you spend the taxpayers' money.
[ترجمه ترگمان]باید در مورد این که چگونه پول مالیات دهندگان را خرج می کنید، بسیار منصف و محتاط عمل کنید
[ترجمه گوگل]شما باید در مورد چگونگی پرداخت پول مالیات دهندگان، بسیار محتاط باشید
12. By judicious use of the more than adequate graphic, a wide variety of sounds can be accessed.
[ترجمه ترگمان]با استفاده خردمندانه از بیش از حد گرافیکی، انواع گسترده ای از صداها را می توان در دسترس قرار داد
[ترجمه گوگل]با استفاده قاطع از بیش از گرافیک کافی، طیف گسترده ای از صداها را می توان در دسترس قرار داد
13. Graham gave us a judicious mixture of archive material of these railway systems and some modern photographs of survivals and restorations.
[ترجمه ترگمان]گراه ام یک ترکیب منصفانه از مواد آرشیو این سیستم های راه آهن و چند عکس مدرن از survivals و مرمت به ما داد
[ترجمه گوگل]گراهام ما ترکیبی فوری از مواد آرشیو این سیستم های راه آهن و برخی از عکس های مدرن از بقای و ترمیم را به ما داد
14. We seem to be interested in judicious use when we call rewards and punishments just or unjust and fair or unfair.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که ما به استفاده خردمندانه در زمانی که به پاداش و مجازات منصفانه و عادلانه و عادلانه یا ناعادلانه می گوییم، علاقمند هستیم
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که ما به استفاده قاطع علاقه مند هستیم، زمانی که به پاداش ها و مجازات های عادلانه یا ناعادلانه و عادلانه یا ناعادلانه می پردازیم
15. But a judicious combination of methods can effectively control pests for years on end.
[ترجمه ترگمان]اما یک ترکیب منصفانه از روش ها می تواند به طور موثر آفات را برای سال ها به طور موثر کنترل کند
[ترجمه گوگل]اما یک روش مفیدی از روشها می تواند سالها در معرض کنترل آفات باشد