1. He had the hardihood to deny the fact.
[ترجمه ترگمان]در این لحظه تردید داشت که این حقیقت را انکار کند
[ترجمه گوگل]او سختگیر بود که این واقعیت را انکار کند
2. Jack had the hardihood to deny what he has done.
[ترجمه ترگمان]جک می خواست انکار کند که او چه کرده است
[ترجمه گوگل]جک سختی را برای انکار آنچه انجام داده بود
3. But who has the hardihood to read them?
[ترجمه ترگمان]اما چه کسی جرئت خواندن آن ها را دارد؟
[ترجمه گوگل]اما چه کسی سختی را برای خواندن آنها دارد؟
4. Purple: Stand for valiancy, hardihood, honesty, strong and brave.
[ترجمه ترگمان]بنفش: ایستادگی، شجاعت، صداقت، قوی و شجاعانه
[ترجمه گوگل]بنفش: برای اعتماد به نفس، سختی، صداقت، قوی و شجاع باشید
5. With great hardihood he force into the room of the gangster.
[ترجمه ترگمان]با سرسختی تمام وارد اتاق شد
[ترجمه گوگل]با سختی های بزرگی او را به اتاق گانگستر تحویل می دهد
6. I scarcely believe any of our opponents will have the hardihood to say they are not.
[ترجمه ترگمان]من به سختی می توانم باور کنم که هیچ کدام از مخالفان ما جسارت آن را ندارند که بگویند نیستند
[ترجمه گوگل]من به سختی اعتقاد دارم که هر یک از مخالفان ما سخت گیرانه می گویند که آنها نیستند
7. I hardly believe any of our opponents will have the hardihood to say they are not.
[ترجمه ترگمان]من به سختی می توانم باور کنم که هیچ کدام از مخالفان ما این جسارت را داشته باشند که بگویند نیستند
[ترجمه گوگل]من به سختی اعتقاد دارم که هر یک از مخالفان ما به سختی می گویند که آنها نیستند