کلمه جو
صفحه اصلی

idiocy


معنی : خبط دماغ، خرق، خرف، حماقت، ابلهی، سبک مغزی
معانی دیگر : خریت، بی خردی، کالیوگی، بلاهت، پخمگی، نابخردی، خبط دماه

انگلیسی به فارسی

حماقت، خبط دماغ، سبک مغزی، ابلهی


اشتباه، حماقت، ابلهی، سبک مغزی، خرف، خبط دماغ، خرق


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: idiocies
(1) تعریف: the state of being an idiot; an intelligence level very far below normal.
متضاد: genius

(2) تعریف: a foolish act or behavior; folly.
مشابه: folly, insanity

• condition of being an idiot; stupidity, foolishness, craziness, silliness
the idiocy of something is the fact that it is very stupid; a formal word.

مترادف و متضاد

خبط دماغ (اسم)
alienation, insanity, idiocy

خرق (اسم)
disrespect, idiocy, amentia, asperity, imbecility, anility, brutality, dementia, dotage, discourtesy

خرف (اسم)
idiocy, anility

حماقت (اسم)
idiocy, foolishness, stupidity, idiotism, asininity, folly, silliness, hebetude, lunacy, fatuity, unreason, tommyrot

ابلهی (اسم)
idiocy, folly, fatuity

سبک مغزی (اسم)
idiocy

utter stupidity


Synonyms: asininity, cretinism, derangement, fatuity, fatuousness, foolishness, imbecility, inanity, insanity, insipidity, lunacy, madness, senselessness, tomfoolery


Antonyms: brains, intelligence


جملات نمونه

1. it's idiocy to swim in these flood waters
شنا در این سیلاب ها خریت است.

2. sheer idiocy
حماقت محض،بلاهت کامل

3. The idiocy of his behaviour appalled her.
[ترجمه ترگمان]حماقت رفتارش او را به وحشت انداخته بود
[ترجمه گوگل]اصطلاحات رفتار او او را ترسانده است

4. Patriotism is a pernicious, psychopathic form of idiocy.
[ترجمه ترگمان]وطن پرستی، یک نوع pernicious، و نوعی حماقت است
[ترجمه گوگل]وطن پرستی یک شکل فاسد و روان پریشی است

5. It's sheer idiocy to go climbing in such bad weather.
[ترجمه ترگمان]رفتن به این هوای بد حماقت محض است
[ترجمه گوگل]این اشتباه عجیب و غریب برای رفتن به بالا رفتن در چنین بد آب و هوا است

6. It stung, that eruption of uncomprehending idiocy.
[ترجمه ترگمان]این حال و حال و حال و حال و حال او را به هم می زد
[ترجمه گوگل]این انفجار، فوران ناامیدی ناخوشایند است

7. Suddenly the idiocy of these thoughts struck her.
[ترجمه ترگمان]ناگهان حماقت این افکار بر او چیره شد
[ترجمه گوگل]ناگهان طغیان این افکار به او ضربه زد

8. There was only one way to knock such idiocy in the head.
[ترجمه ترگمان]فقط یک راه برای زدن این حماقت در سر وجود داشت
[ترجمه گوگل]فقط یک راه برای از بین بردن چنین تقصیری در سر داشت

9. Beryl : What idiocy! If you do that, your body will be taken over by Metalia.
[ترجمه ترگمان]چه حماقتی! اگر این کار را بکنی، بدنت توسط Metalia تسخیر خواهد شد
[ترجمه گوگل]بریل: چه فکری اگر این کار را بکنید بدن شما توسط Metalia برداشته خواهد شد

10. Such behavior is the ultimate in idiocy.
[ترجمه ترگمان]این رفتار نهایت حماقت است
[ترجمه گوگل]چنین رفتار نادیدنی است

11. In this war there is an idiocy without bounds.
[ترجمه ترگمان]در این جنگ حماقتی وجود دارد که حد و مرز ندارد
[ترجمه گوگل]در این جنگ یک روحانی بدون مرز وجود دارد

12. Blindness, Feeblemind, and Touch of Idiocy are now removed by Rest Shrines.
[ترجمه ترگمان]Blindness، Feeblemind و لامسه of اکنون به by Rest منتقل می شوند
[ترجمه گوگل]کورکورانه، احساسات و لیدی Idiocy در حال حاضر توسط دفن تعطیلات حذف شده است

13. I believe that much of this is native idiocy: the infantile blathering of people who have no idea how to engage in debate.
[ترجمه ترگمان]من معتقدم که بسیاری از این ها حماقت بومی هستند: the کودکانه کسانی که هیچ ایده ای ندارند که چگونه در مناظره شرکت کنند
[ترجمه گوگل]من معتقدم که بسیاری از این اصطلاحات بومی است: از بین بردن کودکانی که هیچ ایده ای ندارند که چگونه در بحث شرکت کنند

14. His clear idiocy andaway from everything he did in the game.
[ترجمه ترگمان]حماقت آشکار او از هر کاری که در این بازی می کرد عاری بود
[ترجمه گوگل]بی نظمی روشن او از همه چیزهایی که او در این بازی انجام داده است

15. His ising unlike is the idiocy for losing her heading, also being unlike is the passivism for seeing through the emptiness of the world.
[ترجمه ترگمان]حماقت او برخلاف حماقت برای از دست دادن سر او نیست، بلکه برعکس بودن برای دیدن از میان تهی بودن جهان است
[ترجمه گوگل]بر خلاف ایشان، تقصیری است برای از دست دادن سر او، و همچنین بر خلاف آن، passivism برای دیدن از طریق پنهان جهان است

It's idiocy to swim in these flood waters.

شنا در این سیلاب‌ها خریت است.


sheer idiocy

حماقت محض، بلاهت کامل


پیشنهاد کاربران

بلاهت

حماقت

جهالت


کلمات دیگر: