کلمه جو
صفحه اصلی

hedgehog


معنی : جوجه تیغی، خارپشت، راز، ارمجی، ادم ناسازگار
معانی دیگر : (جانورشناسی) جوجه تیغی، خارپشت (تیره ی erinaceidae)، (امریکا) رجوع شود به: porcupine، تخمدان خاردار، خارپشت، ارمجی، جوجه تیغی، ماشین لاروبی، ادم ناسازگار

انگلیسی به فارسی

خارپشت ،ارمجی ،جوجه تیغی ،تخمدان خاردار


جوجه تيغي، جوجه تیغی، خارپشت، راز، ارمجی، ادم ناسازگار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: any one of several small, insect-eating mammals having spiny hairs or quills on the back and sides that protect the animal, esp. when it rolls itself into a ball.

(2) تعریف: the American porcupine.

• small mammal with spiny hairs on its back and sides (found in africa and eurasia); porcupine
a hedgehog is a small brown animal with sharp spikes covering its back.

مترادف و متضاد

جوجه تیغی (اسم)
urchin, hedgehog, porcupine

خارپشت (اسم)
urchin, hedgehog

راز (اسم)
secret, mystery, paint, hedgehog, secrecy

ارمجی (اسم)
hedgehog

ادم ناسازگار (اسم)
hedgehog

جملات نمونه

1. The hedgehog curled up in a prickly ball.
[ترجمه ترگمان]و پس از آن، جوجه تیغی نمایان گردید
[ترجمه گوگل]جججونگ در یک توپ خمیده پیچ خورده است

2. A hedgehog often contracts its body into a ball.
[ترجمه ترگمان]یک جوجه تیغی اغلب بدنه خود را به توپ می بندد
[ترجمه گوگل]یک جگگی اغلب بدن خود را در یک توپ قرار می دهد

3. A toy store has marked down the Sonic Hedgehog computer game.
[ترجمه ترگمان]یک فروشگاه اسباب بازی، بازی کامپیوتری شکوفه صوتی را مشخص کرده است
[ترجمه گوگل]یک فروشگاه اسباب بازی با بازی کامپیوتری Sonic the Hedgehog مشخص شده است

4. The hedgehog rolled up into a ball.
[ترجمه ترگمان]جوجه تیغی در یک مجلس رقص ظاهر شد
[ترجمه گوگل]جادوگر به یک توپ رانده شده است

5. As I got closer, the hedgehog rolled itself into a ball.
[ترجمه ترگمان]همین که نزدیک تر شدم جوجه تیغی خود را به توپ تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]همانطور که نزدیک شدم، جوجه تیغی خود را به یک توپ سوار کرد

6. The hedgehog scrunched itself up into a ball.
[ترجمه ترگمان]جوجه تیغی به شکل توپ مچاله شده بود
[ترجمه گوگل]جوجه تیغی خود را به یک توپ پرتاب کرد

7. The hedgehog rolled up into a spiky ball.
[ترجمه ترگمان]سپس جوجه تیغی را به توپ spiky تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]جادوگر به یک توپ شیطانی رانده شده است

8. Surely the young hedgehog would be killed.
[ترجمه ترگمان]مسلما این جوجه تیغی جوان کشته خواهد شد
[ترجمه گوگل]قطعا جوجه تیغی جوان کشته خواهد شد

9. But the young hedgehog, if she heard, did not turn back.
[ترجمه ترگمان]اما این جوجه تیغی جوان اگر می شنید دیگر برنگشت
[ترجمه گوگل]اما جوجه تیغی جوان، اگر شنید، برگشت نکرد

10. And when both the flamingo and the hedgehog were ready, there was no hoop!
[ترجمه ترگمان]و وقتی که هر دو بانو هن و جوجه تیغی آماده بودند، هیچ حلقه ای در کار نبود!
[ترجمه گوگل]و هنگامی که هر دو فلامینگو و یهودیان آماده بودند، هیچ حلقه ای وجود نداشت!

11. A hedgehog tries to climb up the net and when it hears you approach it promptly rolls up into a ball.
[ترجمه ترگمان]یک جوجه تیغی شروع به بالا رفتن از تور می کند و وقتی صدای شما را می شنود به سرعت وارد توپ می شود
[ترجمه گوگل]یک جوزف سعی می کند تا از خالص صعود کند و هنگامی که آن را می شنود، به سرعت به سمت توپ می آید

12. I saw a haughty little hedgehog and I was hooked.
[ترجمه ترگمان]من یک جوجه تیغی را دیدم و آن را قلاب کردم
[ترجمه گوگل]من یه هیجان کوچک را دیدم و من قلاب شدم

13. They included hitting the hedgehog with a flamingo.
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل برخورد با جوجه تیغی با فلامینگو بودند
[ترجمه گوگل]آنها عبارتند از ضربه زدن به جوجه تیغی با فلامینگو

14. The young hedgehog sniffed at the food.
[ترجمه ترگمان]جوجه تیغی جوان بو کشید
[ترجمه گوگل]جوجه تیغی جوان در غذا خرج کرد

پیشنهاد کاربران

در زیست شناسی یک پروتئینی است که در فرایندهای رشد و نمو اهمیت حیاتی دارد

جوجه تیغی

He's been studying hedgehogs for many years


کلمات دیگر: