کلمه جو
صفحه اصلی

jiff


معنی : یک لحظه، یک دم
معانی دیگر : jiffy یک ان

انگلیسی به فارسی

( jiffy ) یک ان، یک لحظه، یک دم


جیف، یک لحظه، یک دم


انگلیسی به انگلیسی

• jiffy, very short time, moment, instant, trice (slang)

مترادف و متضاد

یک لحظه (اسم)
jiff, jiffy

یک دم (اسم)
jiff, jiffy

جملات نمونه

1. I will do it in a jiff.
[ترجمه ترگمان] یک ثانیه انجامش میدم
[ترجمه گوگل]من آن را در جیغ انجام خواهد داد

2. I'll be there in a jiff.
[ترجمه ترگمان]یک ثانیه دیگه میام اونجا
[ترجمه گوگل]من در جیغ می کشم

3. In a jiff, the four guys dashed towards Zhuan Zhu's pork stall. One of them yelled at Zhuan Zhu:' Hei!
[ترجمه ترگمان]در یک چشم به هم زدن، چهار نفر به طرف آخور خوک Zhu دویدند یکی از آن ها فریاد زد: hei!
[ترجمه گوگل]در این میان، چهار بچه به سمت چوپان گوشت خوک چوچو زو فرو ریختند یکی از آنها فریاد زد: 'هی!

4. There are many surprises at JIFF, such as Rock 'n Roll concerts and outdoor movies; Cinema Street is also one of them.
[ترجمه ترگمان]شگفتی های زیادی در jiff وجود دارد، مانند کنسرت های راک اند رول و فیلم های خارجی؛ خیابان سینما نیز یکی از آن ها است
[ترجمه گوگل]شگفتی های زیادی در JIFF وجود دارد، مانند کنسرت های راک رول و فیلم های فضای باز خیابان سینما نیز یکی از آنهاست

5. Sit down, and I will have lunch ready for you in a jiff.
[ترجمه ترگمان]بشین، و من یه ثانیه برای تو ناهار آماده می کنم
[ترجمه گوگل]نشستن، و من ناهار برای شما در یک شلوغی آماده است

6. Sit down, and I will have lunch ready FOR you in a jiff.
[ترجمه ترگمان]بنشین و من ناهار را برای تو آماده خواهم کرد
[ترجمه گوگل]ساکت بمانید، و من ناهار را برای شما می گذرانم


کلمات دیگر: