کلمه جو
صفحه اصلی

impregnable


معنی : غیر قابل تسخیر، رسوخ ناپذیر
معانی دیگر : تسخیر ناپذیر، رویین تن، آسیب ناپذیر، آبستن کردنی یا شدنی، گشن پذیر، بارور شدنی، رسو  ناپذیر

انگلیسی به فارسی

غیر قابل تسخیر، رسوخ ناپذیر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: impregnably (adv.), impregnability (n.)
(1) تعریف: able to withstand any attack, as a fortress.
مترادف: indestructible, inviolable, invulnerable, tenable, unassailable
متضاد: vulnerable
مشابه: imperishable, insurmountable, invincible, secure, solid, staunch, unconquerable

- The highly fortified castle was thought to be impregnable.
[ترجمه ترگمان] این قلعه مستحکم و مستحکم عقیده داشت که دژ تسخیر ناپذیر است
[ترجمه گوگل] قلعه بسیار محکم به نظر می رسید غیرقابل قبول است

(2) تعریف: absolutely secure, as a point or position in a debate.
مترادف: incontestable, indisputable, invulnerable, irrefutable, unconquerable
متضاد: shaky, vulnerable
مشابه: absolute, certain, indomitable, invincible, undeniable, unquestionable
صفت ( adjective )
• : تعریف: capable of being impregnated or fertilized, as an egg.
مشابه: fertile

• invulnerable, able to resist an attack; indisputable, incontestable, unbeatable; fertilizable, able to be impregnated
something that is impregnable is so strong or solid that it cannot be broken into.

مترادف و متضاد

Synonyms: firm, fortified, impenetrable, indestructible, invincible, invulnerable, secure, solid, strong, unassailable


غیر قابل تسخیر (صفت)
impregnable

رسوخ ناپذیر (صفت)
impregnable

unyielding


جملات نمونه

an impregnable argument

استدلال محکم


an impregnable belief

اعتقاد تزلزل‌ناپذیر


The enemy's defensive lines were impregnable.

خطوط دفاعی دشمن عبور‌ناپذیر بود.


an impregnable fortress

دژ تسخیرناپذیر


1. an impregnable argument
استدلال محکم

2. an impregnable belief
اعتقاد تزلزل ناپذیر

3. an impregnable fortress
دژ تسخیر ناپذیر

4. the enemy's defensive lines were impregnable
خطوط دفاعی دشمن عبور ناپذیر بود.

5. The lofty walls of the castle seemed impregnable.
[ترجمه ترگمان]دیواره ای بلند قلعه تسخیر ناپذیر به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]دیوارهای بلند این قلعه غیرقابل قبول بود

6. The team built up an impregnable 5-1 lead.
[ترجمه ترگمان]این تیم یک پیشتازی ۵ - ۱ غیرقابل تسخیر را ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]این تیم 5-1 سرمربی غیرقابل قبول را ساخت

7. Surrey have been building up an impregnable lead in this season's County Championship.
[ترجمه ترگمان]در مسابقات قهرمانی این فصل، ساری یک رهبری غیرقابل تسخیر بوده است
[ترجمه گوگل]سرلی در فصل جدید این فصل، قهرمانی در این فصل را به دست آورده است

8. The Bundesbank's seemingly impregnable position has begun to weaken.
[ترجمه ترگمان]وضعیت ظاهرا تسخیر ناپذیر Bundesbank شروع به ضعیف شدن کرده است
[ترجمه گوگل]موقعیت به ظاهر غیرقابل قبول Bundesbank شروع به تضعیف کرده است

9. They will establish impregnable fortresses.
[ترجمه ترگمان]دژ تسخیر ناپذیری خواهند شد
[ترجمه گوگل]آنها قلعه های غیرقابل انکار را ایجاد خواهند کرد

10. As a working theory this is impregnable, whether considered sceptically or superstitiously.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک نظریه کار، این غیرقابل تسخیر است، چه به عنوان sceptically و یا superstitiously درنظر گرفته شود
[ترجمه گوگل]به عنوان یک نظریه کار این غیر قابل قبول است، چه به نظر اسکیتی یا خرافاتی

11. It must be impregnable, especially if attacked by the adherents of those long established religious beliefs that confer privileges.
[ترجمه ترگمان]این امر باید غیرقابل تسخیر باشد، به خصوص اگر توسط پیروان آن اعتقادات مذهبی که مدت هاست مورد حمله قرار می گیرند، مورد حمله قرار گیرد
[ترجمه گوگل]این باید غیرقابل قبول باشد، به ویژه اگر طرفداران آن اعتقادات دینی که اعتقادات مذهبی را که امتیازات را به دست می گیرند مورد حمله قرار گیرند

12. The Confederates considered the works impregnable, but they did not depend solely upon them.
[ترجمه ترگمان]ارتش کنفدراسیون شهر را غیرقابل تسخیر می داند، اما آن ها فقط به آن ها وابسته نیستند
[ترجمه گوگل]کنفدراسیون ها این کار را غیرقابل قبول می دانستند، اما تنها به آنها وابسته نبودند

13. The case Starr builds must be as impregnable as Fort Knox.
[ترجمه ترگمان]پرونده ای که ساخته شده است باید به اندازه \"فورت ناکس\" غیرقابل تسخیر باشد
[ترجمه گوگل]مورد استار ساخت باید به عنوان فورت ناکس غیر قابل پذیرش باشد

14. The great and impregnable fortress is accessible by means of four highways built on lofty viaducts.
[ترجمه ترگمان]قلعه ای عظیم و نفوذناپذیر به وسیله چهار بزرگراه ساخته شده بر روی viaducts مرتفع قابل دسترسی است
[ترجمه گوگل]قلعه بزرگ و غیرقابل قبول با استفاده از چهار بزرگراه ساخته شده بر روی پیاده روی های بلند قابل دسترسی است

15. Fortify thyself with contentment: that is an impregnable stronghold. Epictetus
[ترجمه ترگمان]خود را با خرسندی تصدیق کن: این یک دژ غیرقابل تسخیر است Epictetus
[ترجمه گوگل]ثروت خود را تقویت کنید: این یک بنای غیرقابل قبول است Epictetus

16. Grant was still mired in the mud before impregnable Vicksburg.
[ترجمه ترگمان]گرنت هنوز در گل ولای پیش از Vicksburg impregnable فرورفته بود
[ترجمه گوگل]Grant هنوز در گل قبل از غیرقابل قبول Vicksburg غرق شد

17. And Andrus would be untouched, impregnable behind his rigid simplicities.
[ترجمه ترگمان]و Andrus، بی آن که چیزی ببیند، در پشت simplicities خشک و خشک او دست نخورده باقی می ماند
[ترجمه گوگل]و اندروس در پشت سادگی های سفت و سختش دست نخورده خواهد بود

پیشنهاد کاربران

عزیزان اگه کسی میدونه جوابمو بده : pregnable از همون pregnant یعنی باردار و حامله گرفته شده و از اونجا که pregnable صفت هستش به معنای قابل حامله شدن و قابل آبستنی هست میتونید تو همین دیکشنری هم سرچش کنین ، حالا مسئله اینه که im پسوند منفی سازه مثلا mortal یعنی فانی و پایان پذیر و immortal یعنی ابدی و پایان ناپذیر ، حالا طبق قاعده اگه خواسته باشیم پیش بریم وقتی pregnable به معنای قابل آبستن و حامله شدن هستش پس وقتی im قبلش میاد باید به معنای غیر قابل آبستن و حامله شدن باشه چون وقتی به معانی دیگه ی Impregnable هم نگاه میکنیم میبینیم به معنای غیر قابل نفوذ و رسوخ ناپذیره ، پس چطور توی این دیکشنری معنای Impregnable رو هم نوشته قابل آبستن شدن چند بارم نوشته

unable to be captured
دست نیافتی ( با زور توسط دشمن! )
تصرف نشدنی
غیر قابل تصرف

جناب زاهدپور، فعل Impregnate به معنای باردارکردن یا بارورکردن و صفت Pregnable به معنی نفوذپذیر یا رسوخ پذیر است. در جمله زیر، همان طور که فرمودید، معنی Pregnant هم کنار Impregnate کاملاً واضح است:
You impregnate someone, then she becomes pregnant
شخصی را باردار می کنید، بنابراین آبستن می شود.
They tried to penetrate the castle, but it was impregnable
کوشیدند به قلعه نفوذ کنند، اما نفوذناپذیر بود.
در نهایت به عقیده بنده هم حق با شماست، هرچند ریشه یابی رو صحیح انجام ندادید که پیش از این سعی کردم دلیلش رو خدمت تون عرض کنم.

آقای حسینی و زاهد پور
اصلا ربطی به کلمه pregnant نداره!

اصل این کلمه از فرانسه قدیمه
از کلمه
imprenable به معنی
'impossible to capture' ریشه اش از کلمه فرانسوی
, prendre به معنی
'to take هست


کلمات دیگر: