1. to harpoon a whale
نهنگ را با آکج صید کردن
2. the pole of a harpoon
دسته ی زوبین (ویژه ی صید نهنگ)
3. The whale dived as the harpoon struck it.
[ترجمه ترگمان]چون زوبین فرود آمد وال فرو رفت
[ترجمه گوگل]نهنگ غرق شده به عنوان هارپون به آن حمله کرد
4. The harpoon drove deep into the body of the whale.
[ترجمه ترگمان]زوبین به اعماق جسم وال فرو رفت
[ترجمه گوگل]هارپون عمیق به بدن نهنگ میرود
5. Fully dressed at last, Queequeg, harpoon proudly in hand, marches out of the room.
[ترجمه ترگمان]عاقبت کویکوئگ که با افتخار لباس کامل پوشیده بود و با غرور دست در دست داشت از اتاق بیرون رفت
[ترجمه گوگل]به طور کامل لباس آخر، Queequeg، harpoon با افتخار در دست، راهپیمایی از اتاق
6. An explosive harpoon is being developed, not only to damage less meat, but to kill whales quickly and humanely.
[ترجمه ترگمان]یک زوبین انفجاری در حال توسعه است نه فقط برای آسیب رساندن به گوشت کم تر، بلکه برای کشتن وال ها به سرعت و بشریت
[ترجمه گوگل]هارپون انفجاری در حال توسعه است، نه تنها برای آسیب دادن به گوشت کمتر، بلکه برای کشتن نهنگ ها به سرعت و انسانی
7. It involved using a cannon to fire a harpoon carrying an explosive grenade.
[ترجمه ترگمان]آن شامل استفاده از یک توپ برای شلیک یک زوبین حامل یک نارنجک انفجاری بود
[ترجمه گوگل]این شامل استفاده از یک توپ برای آتش یک هارپون حمل نارنجک انفجاری
8. Trondur hauled in mightily on the harpoon line.
[ترجمه ترگمان]وال ژان وال ژان را کام لا به ریسمان زوبین کشیده بود
[ترجمه گوگل]ترووندور به شدت در خط هارپون حرکت کرد
9. Trondur had hurried forward to fetch his biggest harpoon which he kept strapped across the bows.
[ترجمه ترگمان]Trondur شتابان پیش رفت تا بزرگ ترین زوبین خود را که از دماغه قایق آویخته بود بیاورد
[ترجمه گوگل]تراندور عجله کرد تا بتواند بزرگترین هارپون خود را که او را در سراسر کمان ها نگه داشته بود، بیرون آورد
10. The steam-powered harpoon appeared in 186
[ترجمه ترگمان]زوبین که با نیرو کار می کرد در ۱۸۶ تن ظاهر شد
[ترجمه گوگل]هارپون با بخار تولید شده در سال 186 ظاهر شد
11. Brower, the grandson, still uses a heavy brass harpoon gun stamped as having been made in a very different whaling capital, New Bedford, Mass.
[ترجمه ترگمان]Brower، نوه، هنوز از یک زوبین برنجی سنگین که در یک پایتخت وال گیری بسیار متفاوت، نیوبدفورد و مراسم عشای ربانی ساخته شده است استفاده می کند
[ترجمه گوگل]برادر، نوه، هنوز هم از یک اسلحه سنگین برنجی هارپون استفاده می کند که در یک پایتخت بسیار متفاوت نهنگ، New Bedford، Mass ساخته شده است
12. But Boeing, which makes the Harpoon anti-ship missiles, has also produced more than half of China's commercial jets and ensures they stay airworthy with spare parts.
[ترجمه ترگمان]اما بوئینگ، که موشک های ضد کشتی Harpoon را می سازد، بیش از نیمی از جت های تجاری چین را تولید کرده است و تضمین می کند که آن ها با قطعات یدکی airworthy بمانند
[ترجمه گوگل]اما بوئینگ، که موشک های ضد کشتی هارپون را تولید می کند، بیش از نیمی از جت های تجاری چین را تولید کرده و آنها را با قطعات یدکی قابل حمل می کند
13. He's going to harpoon the shark and blow it up?
[ترجمه ترگمان]می خواد به شارک حمله کنه و منفجرش کنه؟
[ترجمه گوگل]او می کوشد تا کوسه را بچرخاند و آن را بکشد؟
14. The harpoon tore along his arm all the way down to his hand.
[ترجمه ترگمان]زوبین تمام راه خود را به سوی او دراز کرد
[ترجمه گوگل]هارپون دستش را به طرف دستش کشید
15. Kinds of weapon can carry so many, including the "Harpoon" anti-ship missile, "Sam" anti-radiation missiles, "La" long-range air-to-surface missiles, laser-guided missiles and bombs.
[ترجمه ترگمان]انواع اسلحه می تواند بسیاری از موشک های ضد تشعشع را حمل کند، از جمله موشک های ضد تشعشع \"سم\"، موشک های ضد تشعشع \"La\"، موشک های زمین به زمین دوربرد، موشک ها و بمب ها
[ترجمه گوگل]انواع اسلحه می تواند بسیاری از حملات، از جمله موشک ضد موشک هارپون، موشک ضد موشک سام، موشک هوا به سطح La، موشک های لیزری و بمب های موازی La را حمل کند