1. inadmissible evidence
(حقوق) شواهد ناپذیرفتنی
2. your excuse is inadmissible
بهانه ی شما پذیرفتنی نیست.
3. The judge ruled that the evidence was inadmissible.
[ترجمه ترگمان]قاضی حکم داد که این مدرک غیرقابل قبول است
[ترجمه گوگل]قاضی تصمیم گرفت که شواهد غیر قابل قبول باشد
4. Her confession was ruled inadmissible as evidence because it was given under pressure from the police.
[ترجمه ترگمان]اقرار او به عنوان مدرک غیرقابل قبول بود، زیرا تحت فشار پلیس قرار داشت
[ترجمه گوگل]اعتراف او به عنوان مدرک غیرقابل قبول بود، زیرا تحت فشار پلیس قرار گرفت
5. The evidence issued on 12 February was ruled inadmissible .
[ترجمه ترگمان]حکمی که در ۱۲ فوریه صادر شد، غیرقابل قبول بود
[ترجمه گوگل]مدارک صادر شده در تاریخ 12 فوریه غیرقابل قبول بود
6. He said the use of force would be inadmissible.
[ترجمه ترگمان]او گفت که استفاده از زور غیرقابل قبول است
[ترجمه گوگل]او گفت که استفاده از زور غیر قابل قبول خواهد بود
7. What is inadmissible in Lukacs's eyes is any impoverishment of this historical complexity.
[ترجمه ترگمان]آنچه در چشمان Lukacs غیرقابل قبول است، هر گونه کاهش این پیچیدگی تاریخی است
[ترجمه گوگل]آنچه در نظر لوکاچ غیر قابل قبول است هر گونه فقر و بی دقتی این پیچیدگی تاریخی است
8. However he held that such evidence was inadmissible since the letter to Mr. Purkayastha unambiguously showed that the committee had misdirected itself.
[ترجمه ترگمان]با این همه، پس از آن که نامه به آقای Purkayastha نشان داد که کمیته به هیچ وجه بی هدف نبوده است، تصدیق کرد که چنین مدرکی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]با این حال او معتقد بود که چنین شواهدی غیر قابل قبول است؛ زیرا نامه ای به آقای پورکایستا به وضوح نشان داد که کمیته خود را به اشتباه هدایت کرده است
9. The delays incurred could sometimes render samples inadmissible as evidence in court.
[ترجمه ترگمان]The که متحمل می شوند، گاهی ممکن است نمونه های غیرقابل قبول را به عنوان مدرک در دادگاه تحویل دهند
[ترجمه گوگل]تاخیر در مواجهه ممکن است بعضی اوقات نمونه را بعنوان مدرک در دادگاه غیرقابل قبول کند
10. Judge Wagenbach ruled that the statement was inadmissible as evidence, after Mr. Lamb's attourney argued that it was hearsay.
[ترجمه ترگمان]قاضی Wagenbach حکم کرد که این بیانیه به عنوان مدرک قابل قبول است، پس از اینکه آقای Lamb استدلال کرد که شایعات بی اساس است
[ترجمه گوگل]قاضی وهابنباخ تصریح کرد که این بیانیه به عنوان مدرک غیرقابل قبول بود، پس از آنکه آقای لمب ادعا کرد که آن را شنید
11. Mommsen's assumption therefore seems to be completely inadmissible.
[ترجمه ترگمان]بنابراین فرض Mommsen به طور کامل غیرقابل قبول است
[ترجمه گوگل]بنابراین فرض Mommsen به نظر می رسد کاملا غیر قابل قبول است
12. The evidence was held to be inadmissible.
[ترجمه ترگمان] مدارک لازم بود که قابل قبول نباشه
[ترجمه گوگل]این شواهد غیر قابل قبول بود
13. Anything we said 6 months ago is inadmissible in an argument.
[ترجمه ترگمان]هر چیزی که ۶ ماه پیش گفتیم، غیرقابل قبول است
[ترجمه گوگل]هر چیزی که ما 6 ماه پیش گفتیم، در یک استدلال غیر قابل قبول است
14. The defense contended that the evidence was inadmissible.
[ترجمه ترگمان]وکلای مدافع ادعا کردند که این مدرک غیرقابل قبول است
[ترجمه گوگل]دفاع ادعا کرد که شواهد غیر قابل قبول است
15. The evidence was held by the court to be inadmissible.
[ترجمه ترگمان]این مدرک توسط دادگاه به دست فراموشی سپرده شد
[ترجمه گوگل]این شواهد توسط دادگاه غیرقانونی برگزار شد