کلمه جو
صفحه اصلی

hamlet


معنی : قصبه، دهکده، دهی که در ان کلیسا نباشد
معانی دیگر : دهکده ی بسیار کوچک، قصبچه، هاملت (نمایشنامه ی معروف شکسپیر)، نام قهرمان ونمایشنامه تراژدی شکسپیر

انگلیسی به فارسی

hamlet، دهکده، قصبه، دهی که در ان کلیسا نباشد


دهکده، دهی که در آن کلیسا نباشد، نام قهرمان ونمایشنامه تراژدی شکسپیر


انگلیسی به انگلیسی

• tragedy written by shakespeare; name of the danish prince who is the hero of this play
small village
a hamlet is a small village.

اسم ( noun )
• : تعریف: in one of Shakespeare's tragedies, the title character, a prince who avenges his father's death by slaying the murderer, his own uncle.

مترادف و متضاد

small village


Synonyms: community, crossroads, district, small town, suburb


قصبه (اسم)
borough, town, parish, village, hamlet, burgh

دهکده (اسم)
stead, borough, village, hamlet, dene, dorp

دهی که در ان کلیسا نباشد (اسم)
hamlet

جملات نمونه

1. flood waters circumfused the hamlet
سیلاب دور دهکده را فرا گرفت.

2. The actor overplayed the role of Hamlet.
[ترجمه ترگمان]بازیگر نقش هملت را بازی می کند
[ترجمه گوگل]بازیگر نقش Hamlet را بازی کرد

3. The hamlet had been burned to the ground.
[ترجمه ترگمان]دهکده به شدت سوخته و سوخته بود
[ترجمه گوگل]حومه به زمین سوخته بود

4. My quotation is taken from "Hamlet".
[ترجمه ترگمان]quotation از \"هملت\" گرفته می شود
[ترجمه گوگل]نقل قول من از 'هملت' گرفته شده است

5. Hamlet is one of Shakespeare's best known tragedies.
[ترجمه ترگمان]هملت یکی از بهترین تراژدی های شکسپیر است
[ترجمه گوگل]هملت یکی از بزرگترین فاجعه های شکسپیر است

6. I thought he carried off the part of Hamlet with great skill.
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم که نقش هملت را با مهارت فراوان انجام داده است
[ترجمه گوگل]فکر کردم او بخش بزرگی از هملت را با مهارت فراوان سپری کرد

7. They were rehearsing "Hamlet",a tragedy by Shakespeare.
[ترجمه ترگمان]آن ها داشتند \"هملت\" را تمرین می کردند، تراژدی توسط شکسپیر
[ترجمه گوگل]آنها همکاری 'هملت'، یک تراژدی شکسپیر را اجرا کردند

8. In this line, Hamlet puns on the meaning of 'saw'.
[ترجمه ترگمان]در این خط، هملت به معنای دید of می پردازد
[ترجمه گوگل]در این خط، هملت به معنی 'اره' اشاره می کند

9. He is understudying Hamlet.
[ترجمه ترگمان]او understudying هملت است
[ترجمه گوگل]او هملت را درک می کند

10. The director cast John as Hamlet.
[ترجمه ترگمان]کارگردان جان را به عنوان هملت بازی کرد
[ترجمه گوگل]کارگردان جان به عنوان هملت بازی می کند

11. Hamlet was avenged on his uncle.
[ترجمه ترگمان]هملت انتقام عمویش را گرفت
[ترجمه گوگل]هملت در مورد عمویش انتقام گرفت

12. His performance as Hamlet was criticized for being very mannered.
[ترجمه ترگمان]عملکرد او به عنوان هملت به خاطر رفتار very مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه گوگل]عملکرد وی به عنوان هملت برای اینکه بسیار شبیه بود مورد انتقاد قرار گرفت

13. It was easy to believe that the tiny hamlet held some great mystery.
[ترجمه ترگمان]باور داشتن آن دهکده کوچک راز بزرگی بود
[ترجمه گوگل]راحت بود بر این باور بود که هیل کوچکی برخی از رمز و راز های بزرگ را نگه داشته است

14. The part of Hamlet was played by Laurence Olivier.
[ترجمه ترگمان]این قسمت از هاملت با لارنس اولیویه نواخته شد
[ترجمه گوگل]بخشی از هملت توسط لورنس اولیویه بازی کرد


کلمات دیگر: