1. jubilant drumming
طبل شادیانه
2. jubilant parades and parties
رژه ها و ضیافت های شادی بخش
3. jubilant soldiers fired skyward
سربازان سرمست از پیروزی،تیر به هوا خالی می کردند.
4. Radicals were jubilant at getting rid of him.
[ترجمه ترگمان]رادیکال های آزاده از رهایی از شر او شادمان بودند
[ترجمه گوگل]رادیکال ها در از بین بردن او جرات داشتند
5. The fans were jubilant at/about/over England's victory.
[ترجمه ترگمان]طرفداران در \/ مورد پیروزی انگلستان شادمان بودند
[ترجمه گوگل]طرفداران در پی / پیروزی انگلستان / در مورد / پیروز شدند
6. The fans were in jubilant mood after the victory.
[ترجمه ترگمان]هواداران پس از پیروزی، شادمان بودند
[ترجمه گوگل]طرفداران پس از پیروزی در خلق و خوی جنجالی بودند
7. Liverpool were in a jubilant mood after their cup victory.
[ترجمه ترگمان]بعد از پیروزی their، لیورپول در حال شادی و شادی بودند
[ترجمه گوگل]لیورپول پس از پیروزی فینال خود در خلق و خوی جنجالی بود
8. Ferdinand was jubilant after making an impressive comeback from a month on the injured list.
[ترجمه ترگمان]فردیناند بعد از این که از یک ماه که در لیست زخمی ها بود، یک بازگشت چشمگیر داشت، شادمان شد
[ترجمه گوگل]فردیناند پس از یک بازنگری قابل توجه از یک ماه در فهرست مجروحان، جنجال برانگیز بود
9. Joe and his fellow internees were jubilant.
[ترجمه ترگمان]جو و رفیق his jubilant بودند
[ترجمه گوگل]جو و همتایانش جالب بودند
10. Eva was jubilant, thinking, see how you limited yourself when you did not think positively.
[ترجمه ترگمان]اوا شاد بود، فکر می کرد، ببین چطور خودت را محدود کردی وقتی که حتی فکر هم نکردی
[ترجمه گوگل]اوا جالب بود، فکر می کرد، ببینید که چطور خودت را محدود می کنی وقتی که مثبت فکر نکردی
11. The jubilant fans lifted the players up on their shoulders.
[ترجمه ترگمان]طرفداران شادمان بازیکنان را روی شانه هایشان گذاشتند
[ترجمه گوگل]هواداران جنجالی بازیکنان را بر روی شانه های خود بریده اند
12. Great big colourful things; jubilant with primary colours.
[ترجمه ترگمان]چیزهای رنگارنگ بزرگ، شادی با رنگ های اولیه
[ترجمه گوگل]چیزهای رنگارنگ بزرگ بزرگ؛ با رنگ های اولیه جلب می شود
13. The jubilant crowd joined them in the apartment for a celebration and to help clean up the mess.
[ترجمه ترگمان]جمعیت شادمان در آپارتمانی برای جشن به آن ها ملحق شد و برای تمیز کردن این آشفتگی به آن ها کمک کرد
[ترجمه گوگل]جمعیت جنجالی آنها را در یک آپارتمان به یک جشن پیوست و برای کمک به تمیز کردن غذا کمک کرد
14. His advice went unheeded by the jubilant Khatami supporters who went into the streets to celebrate after the election last week.
[ترجمه ترگمان]توصیه های او توسط حامیان خاتمی که به خیابان ها ریختند تا پس از انتخابات هفته گذشته جشن بگیرند، نادیده گرفته شد
[ترجمه گوگل]توصیه های او توسط حامیان خبیری خاتمی که در هفته های گذشته در خیابان ها جشن گرفتند، مورد توجه قرار گرفت
15. The four men were greeted by jubilant relatives upon their release.
[ترجمه ترگمان]چهار مرد از سوی بستگان شادمان از آزادی خود استقبال کردند
[ترجمه گوگل]چهار نفر از آنها پس از آزادی آنها توسط بستگان تحسین پذیرفته شدند