1. The ironwork was cast in Dudley by Benjamin Gibbon and transported by water, eventually reaching the banks of the Stroudwater canal.
[ترجمه ترگمان]The توسط بنجامین گیبن به صورت دادلی پرتاب شد و توسط آب منتقل شد و در نهایت به سواحل کانال Stroudwater رسید
[ترجمه گوگل]کار آهن در دانلی بوسیله بنجامین گیبون انجام شد و به وسیله آب انتقال یافت و در نهایت به کانال کانال استروودواتر رسید
2. The one enormous danger to a young gibbon that its father can guard against is murder by another male gibbon.
[ترجمه ترگمان]تنها یک خطر بزرگ برای یک میمون جوان است که پدرش می تواند در مقابل یک میمون دیگر به قتل برسد
[ترجمه گوگل]یک خطر عظیم برای یک زن جوان که پدرش می تواند در برابر آن محافظت کند، یکی دیگر از قتل های مردانه است
3. I am conversant with Gibbon, Toynbee, your better class of historians.
[ترجمه ترگمان]من با گیبن، Toynbee، طبقه برتر شما از historians آشنا هستم
[ترجمه گوگل]من با Gibbon، Toynbee، کلاس بهتر مورخان شما آشنا هستم
4. The lessons of Gibbon are put away.
[ترجمه ترگمان]درس های گیبن به پایان رسیده است
[ترجمه گوگل]درسهای گیبون را دور بریزید
5. But soon the influence of Hume and Gibbon, Rousseau and Voltaire brought every authority into question.
[ترجمه ترگمان]ولی طولی نکشید که اثر هیوم و گیبن، روسو و ول تر، همه مراجع را به زیر سوال بردند
[ترجمه گوگل]اما به زودی نفوذ هیوم و گیبون، روسو و ولتر، هر مقام را مورد پرسش قرار داد
6. The larynx of the gibbon deviates from the basic plan found in the Pongidae and man, thus reflecting its special phylogenetic position.
[ترجمه ترگمان]حنجره این gibbon از طرح اولیه موجود در the و مرد منحرف می شود در نتیجه موقعیت فیلوژنتیکی خاص آن را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]حنجره گیبون از طرح اولیه موجود در Pongidae و انسان منحرف می شود، بنابراین منعکس کننده موقعیت فیلوژنتیک خاص آن است
7. In the 1770s Edward Gibbon had little difficulty imagining Islamic theology being taught in Oxford and across Britain—if only the battle of Tours-Poitiers in 732 had turned out differently.
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۷۷۰، ادوارد گیبن به سختی تصور کرد که الهیات اسلامی در آکسفورد و بریتانیا تدریس می شود - اگر تنها نبرد Tours - پواتیه در ۷۳۲ به گونه ای متفاوت تغییر کرده باشد
[ترجمه گوگل]در دهه 1770، ادوارد گیبون دشواری را فهمید که الهیات اسلامی در آکسفورد و در سراسر بریتانیا تدریس می شود؛ اگر تنها نبرد Tours-Poitiers در سال 732 متفاوت بود
8. Gibbon adapted to the forest with its long lithe arms.
[ترجمه ترگمان]گیبن با بازوان نرم و نرم خود با جنگل سازگار شد
[ترجمه گوگل]Gibbon سازگار با جنگل با سلاح های طولانی خود را
9. Edward Gibbon is the greatest British historian in the 18th century, who is also prominent in Western rationalism historiography.
[ترجمه ترگمان]ادوارد گیبن بزرگ ترین مورخ انگلیسی قرن ۱۸ است، که همچنین در تاریخ نگاری اروپای غربی برجسته است
[ترجمه گوگل]ادوارد گیبون بزرگترین مورخ انگلیسی در قرن هجدهم است که همچنین در تاریخنگاری عقلانیت غربی برجسته است
10. Ubuntu Gutsy Gibbon is a testing version.
[ترجمه ترگمان]Ubuntu gutsy گیبن یک نسخه آزمایشی است
[ترجمه گوگل]اوبونتو Gutsy Gibbon نسخه آزمایشی است
11. Another was reading Gibbon unabridged. The one who'd been subsisting on Yoplait and radishes was in the bathroom, changing her hair color again.
[ترجمه ترگمان]دیگری کتاب گیبن unabridged را می خواند کسی که از Yoplait و تربچه اویزان بود در حمام بود و دوباره رنگ موهایش را عوض می کرد
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از خواندن Gibbon نبود کسی که در Yoplait و تربچه موجود بود در حمام بود و موهایش را دوباره تغییر داد
12. Gibbon, however, is of opinion that theirs was a valid marriage.
[ترجمه ترگمان]با این حال، گیبن عقیده دارد که آن ها یک ازدواج معتبر هستند
[ترجمه گوگل]Gibbon، با این حال، از نظر است که آنها یک ازدواج معتبر است
13. What is the Black Gibbon staring at?
[ترجمه ترگمان]به لک به چی خیره شده؟
[ترجمه گوگل]سیاه Gibbon خیره به؟
14. Edward Gibbon considered the whole history of Byzantine lasting over 1000 years as a miserable experience.
[ترجمه ترگمان]ادوارد گیبن تمام تاریخ روم شرقی را که بیش از ۱۰۰۰ سال به عنوان یک تجربه نکبت بار پایدار بود، در نظر گرفت
[ترجمه گوگل]ادوارد گیبون تمام تاریخ بیزانس را که به مدت بیش از 1000 سال به طول انجامید، به عنوان یک تجربه مبهم در نظر گرفت
15. A gibbon is better adapted than a man for life in a low gravitational force.
[ترجمه ترگمان]A بهتر از یک مرد برای زندگی با نیروی گرانشی کم تطبیق داده می شود
[ترجمه گوگل]یک gibbon بهتر از یک مرد برای زندگی در نیروی گرانشی کم اقتباس شده است