کلمه جو
صفحه اصلی

hatchling


معنی : نوزاد، جوجه سراز تخم دراورده، جانور تازه متولد
معانی دیگر : (جانورانی که از تخم درمی آیند مانند جوجه و ماهی و قورباغه و غیره) نوزاد، بچه ماهی، جوجه، بچه قورباغه، کریشک

انگلیسی به فارسی

(جانورشناسی) جانور تازه متولد، نوزاد، جوجه سراز تخم درآورده


هچلینگ، جوجه سراز تخم دراورده، جانور تازه متولد، نوزاد


انگلیسی به انگلیسی

• chick which has recently emerged from an egg

مترادف و متضاد

نوزاد (اسم)
grub, babe, baby, newborn, hatchling, bambino, chick

جوجه سرازتخم دراورده (اسم)
hatchling

جانور تازه متولد (اسم)
hatchling

جملات نمونه

1. But a hatchling loggerhead turtle would know just where to paddle—by reading the Earth's magnetic field.
[ترجمه ترگمان]اما یک لاک پشت دریایی hatchling دقیقا می دانست که با خواندن میدان مغناطیسی زمین کجا پارو بزند
[ترجمه گوگل]اما با مطالعه میدان مغناطیسی زمین، یک لاکپشت لاغر هاتلند می تواند جایی که دست و پا زدن را می داند

2. The mom took the hatchling to a river and urged them to swim.
[ترجمه ترگمان]مادر the را به رودخانه برد و از آن ها خواست شنا کنند
[ترجمه گوگل]مادرم به رودخانه رسید و از آنها خواست تا شنا کنند

3. Egg and hatchling characteristics of two species of lacertid lizards, Takydromus sexlineatus and T. septentrionalis, were compared.
[ترجمه ترگمان]ویژگی های Egg و hatchling دو گونه از مارمولک lacertid، Takydromus sexlineatus و تی در مقایسه با یکدیگر مقایسه شده اند
[ترجمه گوگل]ویژگی های تخم مرغ و هچللی دو گونه از مارمولک های لاذرات، Takydromus sexlineatus و T septentrionalis مقایسه شد

4. It might even have eaten hatchling or juvenile dinosaurs.
[ترجمه ترگمان]حتی ممکن بود hatchling یا دایناسورها را خورده باشد
[ترجمه گوگل]ممکن است حتی دایناسورهای کوچک و بزرگ دامی خورده باشند

5. Lohmann speculates that hatchling turtles may imprint on the magnetic field of their home beach and, if so, such a phenomenon could be the basis of strategies for species preservation.
[ترجمه ترگمان]Lohmann فکر می کند که لاک پشت های آبی ممکن است در میدان مغناطیسی در ساحل شان نشانه گذاری کنند و در صورتی که چنین پدیده ای می تواند اساس استراتژی های حفظ گونه ها باشد
[ترجمه گوگل]لومان گمان می کند که لاک پشت های لکه دار ممکن است بر روی میدان مغناطیسی ساحل خانه تاثیر داشته باشند و اگر چنین باشد، چنین پدیده ای می تواند پایه ای برای استراتژی برای حفظ گونه ها باشد

6. Of all hatchling traits examined, only residual yolk dry mass was affected by interaction between temperature and moisture.
[ترجمه ترگمان]از میان تمام ویژگی های hatchling مورد بررسی، تنها توده خشک نطفه در اثر متقابل بین دما و رطوبت قرار گرفت
[ترجمه گوگل]از تمام صفات مورد بررسی، تنها توده خشک خشک زرده باقی مانده توسط تعامل بین دما و رطوبت تحت تاثیر قرار گرفت

7. In Florida alone, hatchling losses number in the hundreds of thousands every year.
[ترجمه ترگمان]تنها در فلوریدا تعداد تلفات سالانه به صدها هزار نفر می رسد
[ترجمه گوگل]در فلوریدا به تنهایی تعداد خسارات وارده به تعداد صدها هزار نفر در سال است

8. The hatchling weighed just 87 grams when it was born and will take 30 years to get to the same size as its mother, who is a massive 256 kilos.
[ترجمه ترگمان]وزن hatchling بیش از ۸۷ گرم وزن دارد و ۳۰ سال طول می کشد تا به همان اندازه مادر خود یعنی ۲۵۶ کیلوگرم وزن داشته باشد
[ترجمه گوگل]هاتگیل وزن هنگام تولد فقط 87 گرم وزن داشت و 30 سال طول کشید تا به همان اندازه مادرش که 256 کیلوگرم عظیم است، به همان اندازه بزرگ شود

9. But just like any youngster we ensure the hatchling eats all the veggies first.
[ترجمه ترگمان]اما درست مانند هر جوان ما اطمینان می دهیم که hatchling ابتدا تمام سبزیجات را می خورد
[ترجمه گوگل]اما درست مثل هر کودک ما اطمینان می دهیم که hatchling ابتدا تمام سبزیجات را می خورد

10. The ornithopod is the first hatchling of a brood of plant-eating dinosaurs.
[ترجمه ترگمان]The اولین hatchling از دایناسورها است که در حال خوردن دایناسور هستند
[ترجمه گوگل]Ornithopod اولین نفری است که از شاخساره های دایناسورهای گیاهی استفاده می کند

11. Breeding season is underway for most of the world's birds, with hatchling season close behind.
[ترجمه ترگمان]فصل Breeding برای اغلب پرندگان جهان در حال انجام است و فصل hatchling در پشت آن قرار دارد
[ترجمه گوگل]فصل پرورش برای بسیاری از پرندگان جهان در حال انجام است، با فصل تخم مرغی پشت سر گذاشته شده است

12. Scientists have found a 67 million-year-old fossil of a snake coiled around dinosaur eggs and a hatchling.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان یک فسیل ۶۷ ساله از یک مار را در اطراف تخم های دایناسور و یک hatchling یافته اند
[ترجمه گوگل]دانشمندان فسیل 67 میلیون ساله مار را که در اطراف تخم مرغ های دایناسور و یک هچلینگ قرار دارند، پیدا کرده اند

13. It wasn't until 200 however, that he took a second look and found a snake coiled around a broken egg, with a hatchling and two other eggs nearby.
[ترجمه ترگمان]با این حال، تا ۲۰۰ سالگی نگاه دیگری به او انداخت و یک مار را دید که دور یک تخم شکسته چنبره زده بود و دو تخم مرغ و دو تخم مرغ دیگر در آن نزدیکی بود
[ترجمه گوگل]با این حال، تا زمانی که 200 سال نگذشته بود، او نگاه دوم را پیدا کرد و یک مار را در اطراف یک تخم مرغ شکسته با یک تخم مرغ و دو تخم مرغ دیگر در نزدیکی یافت

14. Then, in the dark of the night he stole a dragon hatchling, and convinced Morzan, a weak-minded Rider, to join him in his practice of dark secrets and forbidden magic.
[ترجمه ترگمان]بعد، در تاریکی شب، یه جوجه اژدها رو دزدید و مورزان رو متقاعد کرد که سوار اون سوار ضعیف از رازهای تاریک و جادوی ممنوعه به اون ملحق بشه
[ترجمه گوگل]سپس، در تاریکی شب، یک حاکم اژدها را سرقت کرد و مورزن، یک رقیب ضعیف را متقاعد کرد تا به اسرار تاریک و سحر و جادو ممنوع خود پی ببرد


کلمات دیگر: